ادامه حركت سپاه اميرالمؤمنين علي











ادامه حرکت سپاه اميرالمؤمنين علي



اميرالمؤمنين علي عليه السلام و لشکريان از صحراي کربلا کوچ کرده تا به ساباط مدائن رسيدند، در آن جا عده اي از دهقان به نزد اميرالمومنين آمدند و حاجات خويش را بيان کردند، حضرت آنان را راضي کرد، آن گاه از آنجا حرکت کرده تا به محل زندگي و سکونت کسري رسيدند، مردي از اصحاب علي عليه السلام چون آن بناها، باغها، قصرهاي عالي و نهرهاي جاري و اشجار را ديد براي عبرت شعري به تمثيل خواند:


سفت الرياح علي محل ديارهم
فکانهم کانوا علي ميعاد


صداي او به گوش اميرالمؤمنين علي عليه السلام رسيد فرمود؛ اگر براي عبرت گرفتن اين آيات از قرآن مجيد را قرائت مي کردي، نيکوتر بود؛

کم ترکوا من جنات وعيون- وزروع ومقام کريم- و نعمة کانوا فيها فاکهين- کذلک واورثناها قوما آخرين- فما بکت عليهم السماء والارض وما کانوا منظرين.[1] .

اينان قومي بودند وارث نعمت ها چون شکرگزار نبودند، نعمت به نقمت تبديل شد، و مواهب دنيا به سبب معصيت از آنان سلب شد، بدانيد که شکر مزيد نعمت است و کفران و عصيان موجب نقصان نعمت، از کفران نعمت بپرهيزيد، تا در ورطه بلا و عقوبت و هلاکت گرفتار نشويد.

اميرالمومنين عليه السلام و ياران از سرزمين کسري کوچ کردند تا به شهر انبار فرود آمدند، اهل انبار استقبال شايسته اي کرد-، غذا و علوفه و اسب به نزد آن حضرت آوردند، اميرالمومنين پرسيد؟ اين اسبان اطعمه را چرا آورديد، گفتند:

عادت ما چنين است که امرا و بزرگان را اين گونه احترام مي کنيم و اين براي شما و لشکريان شماست.

اميرالمومنين عليه السلام فرمود:

اسبان را بابت خراج محاسبه مي کنيم ولي بهاي طعام را مي پردازيم و بدون بهاء

[صفحه 124]

قبول نمي کنيم.

عرض کردند: يا اميرالمومنين! ما در بين لشکر شما دوستاني داريم اجازه فرمائيد تا به رسم هديه به آنان تقديم کنيم.

حضرت فرمود: شما را از هديه دادن و لشکر خويش را از هديه گرفتن منع نمي کنم اما اگر از خدمتکاران و سربازان، چيزي به غضب از شما مطالبه کنند مرا مطلع سازيد.



صفحه 124.





  1. سوره دخان: 25-29.