رسالت مجدد جرير بن عبدالله بر معاويه











رسالت مجدد جرير بن عبدالله بر معاويه



چون عمرو بن عاص با يکديگر متحد شدند تا به مخالفت و جنگ با اميرالمؤمنين علي عليه السلام؛ پردازند، بار ديگر اميرالمؤمنين علي عليه السلام نامه اي بدون مضمون به جرير بن عبدالله نوشت:

وقتي نامه من به دست تو برسد، کار با معاويه را يکسره کن و از او جواب قطعي بخواه، و او را بين جنگ و بيعت با من مخير گردان، اگر عزم جنگ و مخاصمه دارد هر چه زود مرا با خبر کن و اگر سر سازش و تسليم دارد. از او وثيقه و پيماني بگير تا بر آن اعتمادي باشد و زود به نزد ما باز گرد.

جرير بن عبدالله با دريافت نامه اميرالمؤمنين علي عليه السلام بي درنگ به نزد معاويه رفت و گفت:

روزهاست که نزد تو مانده ام و تو در جواب دادن مماطله مي کني، ولي آنچه رسم دوستي و وفا بود با تو به پايان رساندم، گويا باطن تو به گونه ديگري است و خداي تعالي مهر بر قلب تو زده است همان گونه که بر قلب جباران و متکبران سياه دل مهر نواخته مي شود. تو حق را با باطل درآميخته اي. مي دانم تا برق شمشير مهاجر و انصار را نبيني بيعت خواهي کرد. اکنون اين نامه اميرالمؤمنين علي عليه السلام است، که با تاکيد نوشته است، يا معاويه بيعت کند يا جنگ را اختيار نمايد و بيش از اين اجازه ماندن در شام را ندارم.

معاويه با چرب زباني گفت: حق با توست، و توقف تو در اينجا طولاني شده، است اما در انتظارم تا در اين باره با بزرگان اهل شام مشورت کنم و جوابي نيکو به تو بدهم.