اعتراض نابجا











اعتراض نابجا



اميرالمؤمنين علي عليه السلام در مسجد کوفه مردم را براي جنگ با معاويه تشويق مي کرد تا آماده نبرد شوند.

مردي از اربد خطاب به علي عليه السلام گفت: آيا باز مي خواهي برادران مسلمان شامي را مثل برادران بصره بکشيم، هرگز اين کار را نخواهيم کرد.

مالک اشتر فرياد زد اين مرد کيست؟

آن مرد از ترس فرار کرد و مردم به دنبال او دويدند تا او را گرفتند و چندان او را زدند تا جان داد.

اميرالمومنين چون با خبر شد پرسيد: چه کسي او را کشت؟

گفتند: قاتل او مشخص نيست، زيرا افراد بسياري بر سرش ريختند و آن قدر زدند تا مرد.

اميرالمومنين عليه السلام فرمود: چون قاتل را نمي توان شناخت پس ديه او بايد از بيت المال پرداخت شود.

مالک اشتر احتمال داد علي عليه السلام از سخنان آن مرد فراري قدري مکدر شده است گفت: اي اميرالمومنين! همه مردم از شيعيان و هواخواه و مطيع شما هستند، هيچ کسي از جان و مال برايت مضايقه و دريغ ندارد و هر وقت صلاح بداني بسوي دشمنانت بتازيم و جانهاي خويش را فداي تو مي کنيم. هيچ کس بي اجل نمي ميرد شما امام بر حق ما هستيد.

اميرالمومنين عليه السلام فرمود: راست مي گويي اي مالک، راه حق مشترک است؛ اما مردم در حق گرايي مختلف و متفرق هستند.