مخالفت معاويه با علي











مخالفت معاويه با علي



معاويه که در شام بود، همواره از احوال عثمان و طرفداران بني اميه و مخالفان علي بن ابي طلب عليه السلام کسب خبر مي کرد. او همه روزه از اخبار مدينه جويا مي شد تا اين که شخصي از مدينه به شام آمد و به نزد او رفت.

معاويه از او پرسيد: کيستي و از کجا مي آيي؟

گفت: من حجاج بن خزيمة تيهان هستم و از مدينه مي آيم.

معاويه گفت: اخبار مدينه را باز گو.

حجاج، واقعه کشتن عثمان را از اول تا آخر تقرير کرد و خير و شر آن را باز گفت.

معاويه گفت: من خبر کشته شدن عثمان را شنيدم، اگر در روز قتل عثمان شاهد قضايا بودي مرا مطلع ساز که چه کساني عثمانم را کشتند؟

حجاج گفت: مکشوح مرادي نزد او حاضر بود. حکيم بن جبل در حق او سعي و تلاش مي کرد. محمد بن ابي بکر او را زخمي کرد. کنانة بن بشر سيدان بن حمران مرادي به او زخم هاي مؤثري زدند، بعد از آن اشتر نخعي، عمار ياسر، عمر بن حمق

[صفحه 25]

خزاعي و جماعتي ديگر که اسم آنان را نمي دانم به سراي او وارد شدند و کردند آنچه کردند.

معاويه گفت: چگونه خون عثمان ريخته نشود در حالي که دوستان و معتمدانش او را تنها گذاشتند و ياري نکردند. به خدا سوگند اگر مرا عمر باقي باشد و اهل شام کمک ياري کنند، سزاي آن طايفه قاتلان را خواهم داد.

معاويه از حجاج پرسيد: چه کسي با علي عليه السلام بيعت کردند؟

گفت: همه مهاجر و انصار و بزرگان حجاز و يمن و اکابر کوفه و معارف و مصر با علي عليه السلام بيعت کردند، و گمان مي کنم که اهل بصره هنوز بيعت نکرده باشند. مع ذلک تو بر علي عليه السلام غلبه پيدا مي کني و پيروز مي شوي، چون اهل شام از تو اطاعت مي کنند و بدون چون چرا فرمانبردارند، ولي کساني که با علي عليه السلام هستند بهانه گيرند و هر دستوري را بدون سؤال و جواب و چون چرا اطاعت نمي کنند. لشکر قليل تو بهتر از لشکر فراوان علي عليه السلام هستند.

اي معاويه! علي بن ابي طالب تنها با اعراق و حجاز بدون سرزمين شام راضي نخواهد شد و تو را آسوده نمي گذارد.

معاويه گفت: به خدا سوگند راست مي گويي. از امتناع و کمک به عثمان سخت پشيمانم، او از من کمک و استمداد خواسته بود، اما به ياريش نپرداختم.

مغيرة بن شعبه وقتي خبر گفت و گوي حجاج با معاويه را شنيد به نزد اميرالمؤمنين علي عليه السلام شتافت و گفت: اي اميرالمؤمنين! پيش نهادي[1] دارم، از شما تمنا دارم قبول بفرماييد.

علي عليه السلام فرمودن پيشنهادت چيست؟

گفت: غير از معاوية بن ابي سفيان از احدي نگراني ندارم، فقط معاويه است که مخالفت با شما را آشکار مي کند. او پسر عموي عثمان است و شام در چنگال اوست،

[صفحه 26]

او را در حکومت شام با عهد و پيماني که مي پذيرد، بگمار و عبدالله ابن عامر را به حکومت بصره بفرست تا دشمنان را آرام کند.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

واي بر تو مغيره! به خدا سوگند، فرمان خداي سبحان: «و ما کنت متخذ المضلين عضدا»[2] مرا از اين کار منع مي کند. خدا روزي را نياورد که معاويه را بر مقدرات مسلمين حاکم کنم، اما او را به اطاعت و بيعت دعوت مي کنم؛ اگر اجابت کند هدايت مي يابد و اگر مخالفت کند بر اساس حکم خداوند با او رفتار مي کنم.

مغيره ساکت شد و به منزلش رفت.



صفحه 25، 26.





  1. نصيحت مغيرة بن شعبه در تاريخ طبري159:5 و مروج الذهب391:2 و بداية و نهاية255:7 و ابن اثير306:2 نقل شد.
  2. سوره کهف: 51.