صراحت امام علي در برخورد با مخالفان و دشمنان
اکنون پرسش اين است که آيا سياست به معناي فريب و ظاهرسازي، در قاموس حکومت علوي جايي داشت و يا اينکه حکومت علوي، هدفش انسان سازي و سعادت بخشي بوده است؟ استفاده از چنين ابزارها را با چنان اهدافي ناسازگار مي ديد و از اين شيوه ها پرهيز مي نمود؟ نگاهي مختصر به منش حضرت علي(ع) با مخالفان و دشمنانش به روشني اين اصل را اثبات مي کند که ايشان مقاصد خود را به صراحت بيان مي داشت و آشکارا بر انجام آنها تأکيد مي ورزيد. هنگامي که مهاجر و انصار بر بيعت با حضرت علي(ع) اصرار مي ورزيدند، به آنان گفتند: اينک که بر گزينش من اصرار مي ورزيد انجام آن بايد در مسجد باشد.[1] آن گاه در مسجد، امام به «صراحت» برنامه حکومتي خود را اعلام کرده، فرمودند: جامعه امروز ما به همان بلايي دچار است که در نخستين روز بعثت پيامبر(ص) دچار بود. چاره اي جز اين نيست که اين جامعه، چون ديگي جوشان زير و زبر شود، چنان که فرازآمدگان، فرو روند و فروماندگان، فراز آيند.[2] بازتاب اين سياستهاي صريح در نامه عمروعاص به معاويه مشهود است. در آن نامه به معاويه هشدار داد: بنگر که چه مي تواني کرد، آن گاه که پسر ابوطالب هر چه را اندوخته اي چنان باز پس گيرد و به بيت المال بازگرداند که گويي چون چوبي پوست تو را مي کند.[3] اين نامه نشان مي دهد که حضرت از همان آغاز حکومتش برنامه هاي اصلاحي را به روشني اعلام کرد و پنهان کاري و ظاهرسازي را ابزار مناسبي براي اهداف حق طلبانه خويش نمي دانست.
از شيوه هاي مرسوم در سياستهاي رايج امروز، نيرنگ، فريب و ظاهرسازي است. چه بسا عده اي گمان کنند چه اشکالي دارد براي پيشبرد اهداف اسلامي چند صباحي از آرمانها و اهداف خود سخن نگفت يا دست کم به صراحت و روشني از آنها ياد نکرد تا حساسيت دشمنان و مخالفان برانگيخته نشود و گمان کنند ما در آرمانهاي خود تجديد نظر کرده ايم و يا اينکه عده اي تصور نمايند سياست؛ يعني فريب و نيرنگ و سياستمدار واقعي؛ يعني حيله گر ماهر، چنان که ماکياولي، ظاهرسازي و فريب را خصوصيت مهم سياستمداران راستين بر مي شمرد.