مراعات انصاف، عدالت و مبارزه با ظلم
امام علي عليه السلام در فرازي از نامه خود به مالک اشتر چنين مي فرمايد: «انصف اللّه و انصف الناس من نفسک و من خاصة اهلک و من لک فيه هوي من رعيتک فانّک الاّ تفعل تظلم» «با خدا به انصاف رفتار کن ، و از جانب خود و خويشان نزديک و هر رعيتي که دوستش مي داري درباره مردم انصاف را از دست مده ، که اگر نکني ستم کار باشي»[1] . در اين فراز از نامه امام علي عليه السلام به سه واژه مهم اشاره شده که هم در حوزه اخلاق قرار دارند و هم در عرصه سياست متجلّي است. به عبارت ديگر واژه هايي سياسي - اخلاقي هستند. که ذهن فلاسفه سياسي را از آغاز به خود مشغول داشته است. رعايت انصاف به عنوان يک مقوله اخلاقي مي بايست هم نسبت به خداوند متعال و هم نسبت به خلق اللّه در جامعه اعمال گردد. که مراد از انصاف با خدا اين است که از اوامر و نواهي او اطاعت کند ، به علاوه از نعمت هايي که به انسان ارزاني داشته ، قدرداني نمايد. که در واقع مراعات انصاف با خدا در اين است که شکر نعمت هاي الهي را که همانا اجراي دستورات و مقررات خداوند است ، به جا آورد.[2] . اما انصاف با مردم بدين معنا است که حق هر کس همان گونه که هست ادا شود و حقوق هر شخصي به طور کامل و به گونه اي مساوي رعايت گردد. بنابراين رعايت انصاف که نتيجه آن عدالت در جامعه بوده مي تواند موجب سعادت و ايجاد فضيلت در درون يک جامعه گردد. به طوري که در آن جامعه از هرگونه بي عدالتي و ظلم و ستم عاري گردد. که اين نشان گر اين است که اجرا و عمل به اصول اخلاقي موجب سعادت و خوشبختي يک جامعه مي گردد.
از جمله معيارهاي اخلاقي اي که در فرآيند تصميم گيري در عرصه سياست بايد مدّنظر داشت ، رعايت انصاف و عدالت و مبارزه با ظلم و ستم در جامعه است.