تعريف سياست











تعريف سياست



در فرهنگ نامه ها، و کتب و مقالاتي که به سياست و علوم سياسي اختصاص دارد سياست و مسائل سياسي را اينگونه تعريف و توضيح داده اند که شامل مسائل پيرامون؛

روابط فرد با فرد

روابط فرد با جمع و جامعه

روابط جمع با جمع و جامعه

روابط متقابل دولت و مردم، مردم و دولت

روابط متقابل دولت با دولت ها (برون مرزي)

خواهد شد.

سياست و مسائل سياسي به روابط اجتماعي انسان ها وابسته است.

هر کتابي که به امور اجتماعي انسان ها اختصاص داشته باشد کتابي سياسي است.

هر قانوني، هر دستورالعملي که به روابط اجتماعي انسانها بپردازد سياسي است.

سياست و امور سياسي به کيفيّت اداره زندگي مجتمع هاي انساني در بخش هاي مديريّت نظامي، مديريّت اجتماعي، مديريّت اقتصادي، مديريّت علمي و بهداشتي و... ارتباط دارد؛

که همه اديان الهي به امور يادشده مي پرداختند و به اداره امور اجتماعي ملّت ها توجه داشتند.

حضرت موسي عليه السلام يا حضرت ابراهيم پيامبر عليه السلام و رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم با انواع تلاش ها و مجاهدت ها:

با رژيم هاي اسبتدادگر مبارزه مي کردند، کاري سياسي بود.

رژيم طاغوتي را سرنگون کردند، کاري سياسي بود.

رژيم الهي و عادلانه را استقرار مي بخشيدند، کاري سياسي بود.

تشکيل دولت مي دادند، و اُمَّتي را به وجود مي آوردند و تدوين قانون داشتند، کاري سياسي بود.

و پس از پيروزي در اجراي عدالت اقتصادي و عدالت اجتماعي مي کوشيدند و با فساد و فسادگر مبارزه مي کردند، و به کار و توليد و سازندگي مي پرداختند و مشکلات نظامي و اقتصادي و بهداشتي مردم را برطرف مي کردند، کاري سياسي بود.

خود در رأس امور اجتماعي قرار داشتند، رهبري مردم را بر عهده مي گرفتند جنگ و صلح را مي گذراندند، جامعه را به سوي کمال و تکامل هدايت مي کردند کاري سياسي بود.

اگر آيات قرآن کريم نسبت به آغاز مبارزات حضرت موسي يا عيسي يا ابراهيم پيامبر عليهم السلام تا پايان مراحل تشکيل دولت و ملّت، استخراج و سازماندهي شود متوجّه خواهيم شد که کار و مبارزه سياسي پيامبران الهي داراي چه ويژگي هاي ارزشمند سياسي بود که انواع مديريّت ها را سامان بخشيدند، و با انواع ظلم و نابرابري ها مبارزه کردند.

کتاب نهج البلاغه گرچه کتاب اخلاق است،

کتاب معنويّت است،

کتاب دل است،

کتاب نيايش و راز و نياز است.

امّا در همين محورهاي يادشده خلاصه نمي شود که نهج البلاغه کتاب سياست است زيرا اکثر خطبه ها و تمام نامه ها و برخي از حکمت هاي آن در دوران 5 سال حکومت امام علي عليه السلام پديد آمده است.

در اين کتاب نوراني انواع دستورالعمل هاي نظامي، اقتصادي، علمي، اجتماعي، بهداشتي وجود دارد که تمامي آن سياست است و به امور سياسي اختصاص دارد.

در خطبه ها:

به بازسازي دل ها،

به استقرار نظم اجتماعي، به اصلاح جامعه

به روش هاي دفاع به شيوه هاي جهاد و پيکار،

به کار و توليد و سازندگي

به برقراري عدالت اجتماعي و اقتصادي مي پردازد که سياسي است.

و در نامه ها:

به معيارهاي گزينش کارگزاران فرماندهان، فرمانداران و استانداران

و علل عزل و نصب فرمانداران به روش هاي دفاع و پيکار

به شيوه هاي استقرار عدالت و اجراي حقوق فرد و جامعه، و استقرار نظم و قانون توجّه دارد که تمامي آن سياسي است.

آيا باز هم مي شود گفت: دين از سياست جداست؟

و قرآن کاري به مسائل سياسي ندارد؟

و نهج البلاغه را مي شود از مباحث و مسائل سياسي جدا کرد؟

با توجه به واقعيت هاي يادشده بايد کلمات نوراني آيةاللَّه مدرّس شهيد را زمزمه کرد که فرمود:

«سياست ما عين ديانت ما، و سياست ما عين ديانت ماست»