الي الرفيقِ الأعلي











الي الرفيقِ الأعلي



علامه، در واپسين سال هاي حيات، از فرطِ مطالعاتِ بي وقفه و پي گير خويش، اسير بستر بيماري شد و روز جمعه 28 ربيع الثاني 1390 هجري قمري (برابر با 12 تير 1349 شمسي) هنگام اذان ظهر، در تهران دار فاني را بدرود گفت. زماني که چشم از جهان بر مي گرفت و به ديدار محبوب مي رفت، زبانش به اين کلمات مترنم بود که اللهم إن هذِهِ سَکَراتُ المَوتِ قَدْ حَلتْ فَأَقْبَلْ اِلَيّ بِوَجْهِکَ الکَريمِ....[1] .

در ساعات آخر، مناجات «خمسه عشر» امام سجاد (ع) را بر لب داشت و چون فصل مناجات تائبين را به پايان رساند، مرغ روحش به آسمان پرواز کرد.[2] آيت اللَّه سيد محمدتقي آل بحرالعلوم نقل مي کند:

پس از وفات اميني، پيوسته در اين فکر بودم که علامه اميني عمرش را قرباني و فداي مولا ساخت. مولا در آن عالم با وي چه خواهد کرد؟

اين فکر مدت ها در ذهنم بود، تا اين که شبي در عالم رؤيا ديدم گويي قيامت برپا شده و عالم حَشْر است و بياباني سرشار از جمعيت؛ ولي مردم، همه متوجه يک ساختماني هستند. پرسيدم: «آن جا چه خبراست؟» گفتند: «آن جا حوض کوثر است.» من جلو رفتم و ديدم حوضي است و باد، امواجي در آن پديد آورده و متلاطم است. وجود مقدس علي بن ابي طالب (ع) کنار حوض ايستاده اند و ليوان هاي بلوري را پر ساخته، به افرادي که خود مي شناسند، [مي دهند] و در اين اثنا همهمه اي برخاست. پرسيدم: «چه خبر است؟» گفتند: «اميني آمد!» به خود گفتم: «بايستم و رفتار علي (ع) با اميني را به چشم ببينم که چگونه خواهد بود.» ده، دوازده قدم مانده بود که اميني به حوض برسد، ديدم که حضرت ليوان ها را به جاي خود گذاشتند و دو مشت خود را از آب کوثر پرساختند و چون اميني به ايشان رسيد، به روي اميني پاشيدند و فرمودند: «خدا روي تو را سفيد کند، که روي ما را سفيد کردي!»

از خواب بيدار شدم و فهميدم که علي (ع) پاداش تأليف الغدير را به مرحوم اميني داده است.[3] .

جنازه شريف علامه، به نجف اشرف انتقال يافت و با تشييعي باشکوه، در سرداب مخصوص جنب کتابخانه عمومي اميرالمؤمنين، که خود برآورده بود، به خاک سپرده شد.[4] در پي رحلت اميني، در نجف و ديگر شهرها و در اماکن مختلف ايران و ديگر کشورهاي اسلامي - چنان که شايسته او بود - از سوي علما و مراجع بزرگوار، همچون امام خميني (ره) ، مجالس ترحيم و تکريم برپا گشت و شيفتگان ولايت، در ماتم او به سوگ نشستند.[5] عاش سعيداً و مات سعيداً!







  1. اميني، محمد، سيري درالغدير، ص 8.
  2. اميني، محمدهادي، يادنامه علامه اميني، ضميمه روزنامه رسالت، ص 5.
  3. اميني، محمدهادي، يادنامه علامه اميني، ضميمه روزنامه رسالت، ص 6.
  4. اميني، محمدهادي، يادنامه علامه اميني، ضميمه روزنامه رسالت، ص 15.
  5. حکيمي، محمدرضا، حماسه غدير، ص 345.