علم اخلاق، اخلاق فردي، اخلاق اجتماعي، اخلاق سياسي











علم اخلاق، اخلاق فردي، اخلاق اجتماعي، اخلاق سياسي



امام علي عليه السلام در خطبه 193 فرمود:

فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَي لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ، وَحَزْماً فِي لِينٍ، وَإِيمَاناً فِي يَقِينٍ، وَحِرْصاً فِي عِلْمٍ، وَعِلْماً فِي حِلْمٍ، وَقَصْداً فِي غِنًي، وَخُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ، وَتَجَمُّلاً فِي فَاقَةٍ، وَصَبْراً فِي شِدَّةٍ، وَطَلَباً فِي حَلَالٍ، وَنَشَاطاً فِي هُدًي، وَتَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ.

يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَهُوَ عَلَي وَجَلٍ. يُمْسِي وَهَمُّهُ الشُّکْرُ، وَيُصْبِحُ وَهَمُّهُ الذِّکْرُ. يَبِيتُ حَذِراً وَيُصْبِحُ فَرِحاً؛ حَذِراً لَمَّا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَةِ، وَفَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ.

إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فِيَما تَکْرَهُ لَمْ يُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِيَما تُحِبُّ.

قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيَما لَا يَزُولُ، وَزَهَادَتُهُ فِيَما لَا يَبْقَي، يَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَالْقَوْلَ بِالْعَمَلِ.

تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ، قَلِيلاً زَلَلُهُ، خَاشِعاً قَلْبُهُ، قَانِعَةً نَفْسُهُ، مَنْزُوراً أَکْلُهُ، سَهْلاً أَمْرُهُ، حَرِيزاً دِينُهُ، مَيِّتَةً شَهْوَتُهُ، مَکْظُوماً غَيْظُهُ.

الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. إِنْ کَانَ فِي الْغَافِلِينَ کُتِبَ فِي الذَّاکِرِينَ، وَإِنْ کَانَ فِي الذَّاکِرِينَ لَمْ يُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ.

يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَيُعْطِي مَنْ حَرَمَهُ، وَيَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ، بَعِيداً فُحْشُهُ، لَيِّناً قَوْلُهُ، غَائِباً مُنْکَرُهُ، حَاضِراً مَعْرُوفُهُ، مُقْبِلاً خَيْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ. فِي الزَّلاَزِلِ وَقُورٌ، وَفِي الْمَکَارِهِ صَبُورٌ، وَفِي الرَّخَاءِ شَکُورٌ.

لَا يَحِيفُ عَلَي مَنْ يُبْغِضُ، وَلَا يَأْثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ. يَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ، لَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ، وَلَا يَنْسَي مَا ذُکِّرَ، وَلَا يُنَابِزِ بِالْأَلْقَابِ، وَلَا يُضَارُّ بِالْجَارِ، وَلَا يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ، وَلَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ، وَلَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ.

إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ، وَإِنْ ضَحِکَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ، وَإِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّي يَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ.

نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ، وَالنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ. أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ، وَأَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ. بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَنَزَاهَةٌ، وَدُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَرَحْمَةٌ.

لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَعَظَمَةٍ، وَلَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَخَدِيعَةٍ.

قال: فصعق همام صعقة کانت نفسه فيها. فقال أميرالمؤمنين عليه السلام:

أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: أَهکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا؟

فقال له قائل: فما بالک يا أمير المؤمنين؟

فقال عليه السلام:

وَيْحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ، وَسَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ. فَمَهْلاً، لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا، فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَي لِسَانِکَ!

«و از نشانه هاي يکي از پرهيزکاران اين است که او را اينگونه مي بيني، در دينداري نيرومند، نرمخو و دورانديش، داراي ايماني پر از يقين، حريص در کسب دانش، و با داشتن علم بردبار، و در توانگري ميانه رو، در عبادت فروتن، و آراسته در تهيدستي، در سختي ها بردبار، در جستجوي کسب حلال، در راه هدايت شادمان، پرهيز کننده از طمع ورزي، مي باشد.

اعمال نيکو انجام مي دهد و ترسان است، روز را به شب مي رساند با سپاسگذاري، و شب را به روز مي آورد با ياد خدا، شب مي خوابد امّا ترسان، و بر مي خيزد شادمان، ترس براي اينکه دچار غفلت نشود، و شادماني براي فضل و رحمتي که به او رسيده است.

اگر نفس او در آن چه دشوار است فرمان نبرد، از آن چه دوست دارد محرومش مي کند، روشني چشم پرهيزکار در چيزي قرار دارد که جاودانه است، و آن چه را ترک مي کند که پايدار نيست، بردباري را با علم، و سخن را با عمل، در مي آميزد.

پرهيزگار را مي بيني که: آرزويش نزديک، لغزش هايش اندک، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش مرده، خشمش فرو خورده است.

مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در أمانند، اگر در بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت مي گردد، و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمي شود، ستمکار خود را عفو مي کند، به آن که محرومش ساخته مي بخشد، آن کس که با او بريده مي پيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بدي هاي او پنهان، و کار نيکش آشکار است.

نيکي هاي او به همه رسيده، و آزار او بکسي نمي رسد. در سختي ها آرام، و در ناگواريها بردبار و در خوشي ها سپاسگذار است، به آن که دشمن دارد ستم نکند، و نسبت به آن که دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن که بر ضد او گواهي دهند به حق اعتراف مي کند، و آن چه را به او سپرده اند ضايع نمي سازد، و آن چه را به او تذکّر دادند فراموش نمي کند.

مردم را با لقب هاي زشت نمي خواند، همسايگان را آزار نمي رساند، در مصيبت هاي ديگران شاد نمي شود، و در کار ناروا دخالت نمي کند، و از محدوده حق خارج نمي شود، اگر خاموش است سکوت او اندوهگينش نمي کند، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمي شود، و اگر به او ستمي روا دارند صبر مي کند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولي مردم در آسايشند، براي قيامت خود را به زحمت مي افکند، ولي مردم را به رفاه و آسايش مي رساند، دوري او از برخي مردم، از روي زهد و پارسايي، و نزديک شدنش با بعضي ديگر از روي مهرباني و نرمي است، دوري او ازتکبّر و خودپسندي، و نزديکي او از روي حيله و نيرنگ نيست.

(سخن امام که به اينجا رسيد، ناگهان همّام ناله اي زد و جان داد. امام علي عليه السلام فرمود:)

سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همّام مي ترسيدم.

سپس گفت: آيا پندهاي رسا با آنان که پذيرنده آنند چنين مي کند؟

شخصي رسيد و گفت: چرا با تو چنين نکرد؟

امام علي عليه السلام پاسخ داد:

واي بر تو، هر أجلي وقت معيّني دارد که از آن پيش نيافتد و سبب مشخّصي دارد که از آن تجاوز نکند، آرام باش و ديگر چنين سخناني مگو، که شيطان آن را بر زبانت رانده است.»

و نسبت به تفاوت هاي موجود بين برخي از اخلاقيّات زن و مرد فرمود:

خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ، وَالْجُبْنُ، وَالْبُخْلُ؛ فَإِذَا کَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَإِذَا کَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَمَالَ بَعْلِهَا، وَإِذَا کَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَيْ ءٍ يَعْرِضُ لَهَا.[1] .









  1. حکمت 234 نهج البلاغه معجم المفهرس.