مطرح كردن حقّ انتخاب مردم











مطرح کردن حقّ انتخاب مردم



حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام براي پاسخ دندان شکن به معاويه و رفع شبهات فکري نسبت به امامت و رهبري، در نامه 6 نهج البلاغه به معاويه نوشت:

إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أَبَا بَکْرٍ وَعُمَرَ وَعُثَْمانَ عَلَي مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ، فَلَمْ يَکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ، وَلَا لِلغَائِبِ أَنْ يَرُدَّ. وَإِنَّمَا الشُّورَي لِلْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ، فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَي رَجُلٍ وَسَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذلِکَ لِلَّهِ

رِضيً، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَي مَا خَرَجَ مِنْهُ، فَإِنْ أَبَي قَاتَلُوهُ عَلَي اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّي.

وَلَعَمْرِي، يَا مُعَاوِيَةُ، لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَوَاکَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثَْمانَ، وَلَتَعْلَمَنَّ أَنِّي کُنْتُ فِي عُزْلَةٍ عَنْهُ إِلَّا أَنْ تَتَجَنَّي؛ فَتَجَنَّ مَا بَدَا لَکَ! وَالسَّلَامُ.

علل مشروعيّت حکومت امام علي عليه السلام

«همانا کساني با من بيعت کرده اند که با ابابکر و عمر و عثمان، با همان شرايط بيعت نمودند، پس آن که در بيعت حضور داشت نمي تواند خليفه اي ديگر برگزيند،

و آن که غايب است نمي تواند بيعت مردم را نپذيرد،

و همانا شوراي مسلمين از آنِ مهاجرين و انصار است، پس اگر بر امامت کسي گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودي خدا هم در آن است.

حال اگر کسي کار آنان را نکوهش کند يا بدعتي پديد آورد، او را به جايگاه بيعت قانوني باز مي گردانند،

اگر سرباز زد با او پيکار مي کنند، زيرا که به راه مسلمانان در نيامده، خدا هم او را در گمراهيش وا مي گذارد.

بجانم سوگند! اي معاويه

اگر دور از هواي نفس، به ديده عقل بنگري، خواهي ديد که من نسبت به خون عثمان پاک ترين افرادم،

و مي داني که من از آن دور بوده ام، جز اينکه از راه خيانت مرا متّهم کني، و حق آشکاري را بپوشاني. با درود.»[1] .









  1. نامه 6 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به شرح زير است:

    1- کتاب صفين ص29 و91: نصر بن مزاحم (متوفاي 202 ه)

    2- الامامة والسياسة ج 1 ص 93: ابن قتيبة (متوفاي 276 ه)

    3- عقد الفريد ج5 ص375 و79: ابن عبد ربه مالکي (متوفاي 328 ه)

    4- تاريخ طبري ج 5 ص 235: طبري شافعي (متوفاي 310 ه)

    5- اخبار الطوال ص 166: دينوري حنفي (متوفاي 290 ه)

    6- عقد الفريد ج 2 ص 284: ابن عبد ربه مالکي (متوفاي 328 ه)

    7- بحار الانوار ج33 ص76 ح400: مجلسي (متوفاي 1110 ه).