حمايت او از ولايت اميرالمؤمنين











حمايت او از ولايت اميرالمؤمنين



عمران بن حصين - اين صحابي با فضيلت و اين عالم اسلام شناس - به زودي به دامان ولايت اميرالمؤمنين بازگشت و ارادت خود را نسبت به آن حضرت اعلام نمود و در مقام دفاع از جانشيني بلافصل او بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله به پا خاست و نسبت به خلافت ابوبکر لب به اعتراض گشود و او را به حديثي از رسول خدا صلي الله عليه و آله که علي عليه السلام را به عنوان اميرالمؤمنين و ولي مسلمانان نصب کرده بود يادآور شد، اما هيهات که اثري نگذاشت.

ابن شهر آشوب نقل مي کند: عمران بن حصين خزاعي و بريده اسلمي پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله به نزد ابوبکر رفتند و در برابر ادعاي خلافت و جانشيني او از رسول خدا صلي الله عليه و آله به صورت اعتراض به او گفتند: آيا تو در آن روز - اشاره به همان روزي که در حديث بالا آمد - از کساني نبودي که خلافت و امارت علي عليه السلام را به وي سلام گفتي؟ آيا آن روز را به ياد داري يا به راستي آن روز را فراموش کرده اي؟ گفت: آري به ياد دارم. بريده گفت: دراين صورت، آيا مگر ممکن است احدي بر اميرالمؤمنين علي عليه السلام حکومت و امارت نمايد؟

عمر که در آن جا حاضر بود، گفت: آري، ممکن است، به دليل آن که نبوت و خلافت در يک خانه جمع نمي شود!

بريده که از قاريان قرآن و آگاهان به اسلام بود بلافاصله در پاسخ عمر اين آيه شريفه را قرائت کرد: «أم يَحسُدُونَ الناسَ علي ما آتاهُم اللَّهُ مِن فَضله، فقد آتينا آل ابراهيمَ الکتابَ و الحکمةَ و آتيناهُم مُلکاً عظيماً؛[1] آيا آنها (قوم يهود) به مردم و پيامبر و خاندانش، در برابر آنچه خداوند از فضلش به آنها بخشيده حسد مي ورزند (حال چرا حسد مي ورزند) با اين که به آل ابراهيم (که يهود از خاندان او هستند) کتاب و حکمت داديم و حکومت عظيمي در اختيار آنان قرار داديم)».

بريده بعد گفت: به استناد اين آيه از قرآن، که خداوند هم نبوت و هم حکومت را در خاندان آل ابراهيم قرار داده، پس مانعي ندارد که هر دو مقام در خاندان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله جمع شود.

راوي مي گويد: عمر با شنيدن اين استدلال در غضب شد به طوري که آثار غضب در او تا روز وفاتش مشاهده مي کرديم. بريده در اين مورد دو بيت شعر نيز سرود.[2] بنابراين، عمران بن حصين به همراه در روزهاي اول خلافت ابوبکر، به او اعتراض کرده و خلافت را از آنِ اميرالمؤمنين عليه السلام دانسته است.

عمران قبل از واقعه جمل به دستور عثمان بن حنيف - نماينده امام علي عليه السلام در بصره و والي آن جا - نزد سران ناکثين (عايشه، طلحه و زبير) رفت تا از علت حرکت آنها به سمت بصره و حمله به آن جا جويا شود.[3] .







  1. نساء 4، آيه 54.
  2. مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 53، معجم رجال الحديث ج 13، ص 140؛ ر. ک: رجال کشي، ص 94، ح 148.
  3. تفصيل اين گفت و گو را در شرح حال «عثمان بن حنيف» ملاحظه نماييد.