فهرست آنچه پيغمبر انجام داد
[صفحه 11] ظرف ده سال توانست از عرب متشتت متفرق ملتي واحد به وجود آورد و بر تمام عقايد و اديان چيره گشته، دين واحدي را ترويج و تبليغ و تأسيس و دولتي مقتدر با مرکزيتي قوي ايجاد و قانون واحدي وضع و اجرا نمايد. اگر مسافري سال هجرت به جزيرة العرب مي رفت و آن مردم پراکنده منحط فاسد فقير بدبخت را مي ديد و پس از ده سال دوباره اين سرزمين و اين ملت متحد و موحد نيرومند ديندار متمدن با ايمان مطيع يک قانون و پيروي که دولت مرکزي و يک دين خدايي و سعادتمند را مشاهده مي کرد، نمي توانست باور کند که تمام اين اقدامات و اصلاحات که يکي از آنها سالها وقت و تأسيسات و تشکيلات و مدارس و کتابخانه ها و متخصصين فني و علمي لازم داشت، در اين مدت اندک انجام يافته است. ايجاد وحدت، تشکيل و تأسيس دولت، وضع قانوني تشريع و ترويج دين همگي به وسيله ي يک نفر که يک تنه کار قوه ي مقننه و قضائيه و اجرائيه را نموده، واضع قانون معلم کتاب و حکمت و مکمل اخلاق و رهبر فکري و پيشواي سياسي و فرمانده قشون و امام جماعت و خطيب منبر بود، کسي که از يک طرف کلنک به دست گرفته در خندق کار مي کند و زحمت مي کشد، در همان حال درس دين و اخلاق مي دهد و هم نقشه ي جنک اجباري آينده را طرح مي نمايد. وقت شروع جنگ فرماندهي ارتش را به عهده مي گيرد و پس از چندي بر کشور پهناوري چون عربستان و بر قوم سرکش وحشي خونخوار متمرد عرب سلطنت و حکومت نمايد و در همه ي اين مقامات سبک ممتازي دارد، در حال کلنگ زدن و بار کشيدن که گرسنگي آنها را نيمه جان کرده و خودش سنگ به شکم بسته و خبر حرکت قشون مجهز و نيرومند مکه و احتمال پيمان شکني يهود بني قريظه و سرماي بي سابقه و موجبات و اسباب ديگر روحيه همه را متزلزل ساخته و ضمن کار و زحمت زمزمه مي کند و مي خواند و با اطمينان کامل تسلط بر کشورهاي عظيم ايران و روم و غلبه بر کسري و قيصر را به آنان مژده مي دهد و بعد هم اين پيشگويي عجيب که موجب تمسخر کفار بود تحقق پيدا مي کند، و باز در اوج قدرت سلطنت و در حالي که قشون منظم و مجهز و مهمي که تا آن وقت در آنجا سابقه نداشته زير فرمان دارد کفش و لباسش را با دست خود وصله مي زند و بر الاغ برهنه سوار شده ديگري را هم رديف مي سازد و [صفحه 12] براي زن عربي عبايش را پهن مي کند که بنشيند و به او مي گويد نترس راحت باش من پادشاه نيستم من پسر زني هستم که قديم (غذاي بيابانيها که قطعه هاي گوشت را روي سنگ انداخته مي پزند) مي خورد.
روزي که ديده از جهان بست تقريباً سراسر عربستان مطيع و فرمانبر او و پيرو دين مقدسش شده بودند. عجبا يک نفر فراري از وطن آواره با اين همه دشمن چطور در
صفحه 11، 12.