گرد شدن در خانه علي











گرد شدن در خانه علي



سپس گروهي از ياران پيغمبر (ص)، از آن ميان طلحه و زبير، در خانه ي علي (ع) گرد شدند و به وي گفتند:

- «اي علي! ما با تو پيمان به شرط بسته ايم که کيفر خدا را بر پاي داري. اينان که در کشتن عثمان انباز شده اند، ريختن خون خود را روا داشته اند».

علي (ع) به آنان گفت:

- «برادران، آنچه شما مي دانيد بر من پوشيده نيست. ليک، چه کنم با مردمي که بر ما چيره اند و ما بر آنان چيره نباشيم. اينک، آنان اند که بردگان تان همراه شان برشوريده اند و باديه نشينان تان به آنان پيوسته اند. همه شان در ميان شمايند. هر چه

[صفحه 5]

بخواهند با شما کنند. به رأي شما، چيزي که شما مي خواهيد، آيا شدني است؟».

همه گفتند:

- «نه».

علي (ع) گفت: «به خدا، رأي من جز رأي شما نيست، مگر خدا بخواهد. اگر اين کار را بجنبانند مردم بر چند رأي شوند: گروهي چون شما انديشند و گروهي نه، و گروهي نه اين و نه آن. درنگ بايد، تا مردم آرام شوند، دلها قرار گيرد و سپس حق کسان گرفته شود. آرام گيريد و دست از سر من برداريد، برويد. ببينيد چه پيش مي آيد و باز آييد».

آنگاه، بني اميه از مدينه برون گريختند و علي (ع) بر قريش سخت گرفت و نگذاشت در آن هنگامه، از مدينه بيرون روند.

روز دوم، علي (ع) از خانه بيرون آمد و به مردم گفت:

- «اي مردم! باديه نشينان را از ميان خود بيرون کنيد».

به باديه نشينان گفت:

- «اي باديه نشينان! به آبهاتان بپيونديد».

سبائيان سرباز زدند و باديه نشينان فرمان بردند. علي (ع) به خانه رفت و تني چند از ياران پيمبر (ص) از آن ميان، طلحه و زبير، با وي به خانه اش رفتند.

علي (ع) به ايشان گفت:

- «اينک، خون خود را بخواهيد و خوني را بکشيد!».

گفتند:

- «کاري دشوار است».

علي (ع) گفت:

- «از اين پس، دشوارتر خواهد بود».

و بيتي بخواند بدين آرِش:

سران مردمم، اگر از من سخن بشنوند،

به کاري شان فرمايم که دشمن بدان خوار گردد.

طلحه گفت:

- «بگذار تا به بصره روم و پيش از آنکه بصريان ناگهان دست به کاري زنند، سپاهي از

[صفحه 6]

سواران گرد کنم».

زبير نيز گفت:

- «بگذار تا من نيز به کوفه روم و پيش از آنکه ناگهان کاري کنند، سپاهي از سواران گرد کنم».

علي (ع) گفت:

- «تا ببينم».

و مغيره از آن نشست آگاه شد.


صفحه 5، 6.