حاميان خلافت علي











حاميان خلافت علي



زيدبن وهب مي گويد: آنانکه با ابي بکر بعنوان خليفه مخالفت کردند از مهاجرين و انصار فقط 12 مرد بودند، از مهاجرين مقداد و عمار ياسر و ابوذر غفاري و سلمان فارسي و عبدالله بن مسعود و... و از انصار خزيمة بن ثابت، ذوالشهادتين و سهل بن حنيف و

[صفحه 334]

ابوايوب انصاري و ديگران بودند همين که ابوبکر در مسجد به منبر رفت آنها با يکديگر مشورت کردند بعضي از آن 12 نفر پيشنهاد کردند که ابوبکر را از منبر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پايين بياوريم. ديگران گفتند: چنين کاري جز به زحمت انداختن خويشتن نيست و خداي متعال مي فرمايد خود را با دست خود به هلاکت نيندازيد بهتر اين است که همگي نزد علي (عليه السلام) برويم و در اين باره با او مشورت کنيم همه آنها خدمت علي (عليه السلام) آمدند و عرض کردند يا اميرالمؤ منين (عليه السلام)...حقي را که سزاوارتر به آن بودي رها کردي ما تصميم داشتيم که نزد اين مرد (ابوبکر) برويم و او را از منبر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پايين کشيم...ولي خواستيم بدون مشورت با شما او را از منبر پايين نکشيم.

علي (عليه السلام) فرمود: اگر اين کار را کرده بوديد چاره اي جز جنگ با آنان را نداشتيد...اين مردمي که گفتار پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم را رها کرده و بر پروردگار خود دروغ بسته اند همگي در اطراف او هستند و من در اين باره با افراد خاندان خود مشورت کردم چاره به جز سکوت نديدم زيرا مي دانيد که سينه هاي اين مردم از کينه و بغض خداي عزوجل و خاندان پيغمبرش صلي الله عليه و آله و سلم آکنده است...بخدا اگر اينکار را کرده بوديد شمشيرهاي خود را از نيام مي کشيدند و آماده جنگ و کشتار بودند همچنانکه با من همين کار را کردند و به زور بر من چيره شدند و گريبان مرا گرفته و کشيدند و به من گفتند بيعت کن و گرنه تو را خواهيم کشت...ولي شماها به نزد اين مرد (ابوبکر) برويد و آنچه را که خود از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيده ايد به او بگوييد تا شبهه اي در کار او نماند و در اين کار حجت را بر او تمامتر کنيد...

راوي مي گويد: آنها از خدمت اميرالمؤ منين (عليه السلام) مرخص شدند و روز جمعه همگي در اطراف منبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نشستند...آنگاه نخستين کسي که برخاست و سخن گفت خالدبن سعيد بن عاص بود او از علي (عليه السلام) دفاع کرد و حديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را ياد آور وي کرد عمر بن خطاب به خالد گفت: ساکت باش اي خالد که تو نه صلاحيت صالح انديشي داري و نه سخنت را کسي خوش دارد. سپس ابوذر بپا خواست و بعد سلمان فارسي و بعد مقداد و سپس بريده اسلمي و بعد از آن عبدالله بن مسعود و بعد از آن عمار ياسر و بعد خزيمة بن ثابت ذوالشهادتين و بعد سهل بن حنيف و ابوايوب انصاري...به پا خاستند و

[صفحه 335]

يک به يک دلايل و احاديثي را از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بيان کردند...ابي بکر بعد از اين صحبت سه روز در خانه خود نشست و روز سوم عمر، طلحه، زبير، عثمان و سعدبن ابي وقاص و...هر يک با ده نفر از فاميل خود با شمشيرهاي برهنه نزد ابوبکر آمدند و او را از خانه اش بيرون کشيدند و بر فراز منبرش د کردند.[1] .



صفحه 334، 335.





  1. خصال صدوق، ص 547.