پناه مردم و مؤمنان
اميرالمؤ منين (عليه السلام) از منزل خارج شدند ابوبکر و عمر و عموم مردم در عقب آن حضرت رفتند. آن حضرت بر روي زمين نشست. مردم هم اطراف او نشستند ديوارهاي مدينه مانند گهواره حرکت مي کرد: اهل مدينه از شدت ترس صداهاي خود را بلند کرده و فرياد مي زدند يا علي (عليه السلام) به فرياد ما برس. هرگز چنين لرزه اي نديده ايم لبهاي آن حضرت به حرکت آمد و با دست به زمين زد و فرمود: اي زمين آرام و قرار بگير. زمين به اذن خدا ساکت شد و قرار گرفت. مردم از اطاعت زمين از اميرالمؤ منين (عليه السلام) تعجب کردند [صفحه 312] آنگاه حضرت فرمود: شما تعجب کرديد که زمين اطاعت امر من نمود وقتي به او گفتم قرار بگير. عرض کردند: بلي يا اميرالمؤ منين (عليه السلام) فرمود: من همان کسي هستم که خداوند در قرآن مي فرمايد و قال الانسان مالها من به زمين مي گويم بيان کن براي من حوادث و اخباري را که بر روي تو انجام شده و به من بگو عملهايي را که مردم در روي تو بجا آورده اند، پس از آن حضرت فرمود: اگر اين همان زمين لرزه هايي بود که خداوند در سوره زلزله مي فرمايد: زمين به من اخبار خود را مي داد ولي اين زلزله آن زلزله نيست.[1] .
ابن بابويه از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام روايت کرده که فرمود: در زمان ابوبکر و عمر زلزله شديدي در مدينه رخ داد به طوري که عموم مردم ترسيدند و نزد ابوبکر و عمر رفتند. مردم مشاهده کردند آن دو نفر از شدت ترس به شتاب به حضور اميرالمؤ منين (عليه السلام) مي روند مردم هم به تبعيت آنها حضور آن حضرت رسيدند.
صفحه 312.