نقد الرهبنة











نقد الرهبنة



يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ! لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِيثُ! أَمَا رَحِمْتَ أَهْلَکَ وَوَلَدَکَ؟! أَتَرَي اللَّهَ أَحَلَّ لَکَ الطَّيِّبَاتِ، وَهُوَ يَکْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا؟! أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَي اللَّهِ مِنْ ذلِکَ!

قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِکَ وَجُشُوبَةِ مَأْکَلِکَ!

قَالَ: وَيْحَکَ، إِنِّي لَسْتُ کَأَنْتَ، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي فَرَضَ عَلَي أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، کَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ!

ترجمه: برخورد با تفکّر ترک دنيا

اي دشمنک جان خويش، شيطان سرگردانت کرده، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمي کني؟ تو مي پنداري که خداوند نعمت هاي پاکيزه اش را حلال کرده امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کني؟ تو در برابر خدا کوچک تر از آني که اينگونه با تو رفتار کند.

(عاصم گفت، اي اميرمؤمنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاي ناگوار بسر مي بري؟ امام فرمود:)

واي بر تو، من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداري، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نکشاند.