اشعار ناصر شعار ابوذري











اشعار ناصر شعار ابوذري



گفت برخيز که از يار سفير آمده است
به چراغاني صحراي غدير آمده است


موج يک حادثه در جان غدير است امروز
و علي چهره ي تابان غدير است امروز


بيعت شيشه اي و آهن پيمان شکني
داد از بيعت آبستن پيمان شکني


پس از آن بيعت پر شور علي تنها ماند
و وصاياي نبي در دل صحرا جا ماند


موج آن حادثه در جان غدير است هنوز
و علي چهره ي تابان غدير است هنوز