فرمان الهي براي مطلبي مهم











فرمان الهي براي مطلبي مهم



اقرار مي کنم براي خداوند بر نفس خود به عنوان بندگي او، و شهادت مي دهم براي او به پروردگاري، و آنچه به من وحي نموده ادا مي نمايم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابي از او بر من فرود آيد که هيچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حيله ي عظيمي به کار بندد و دوستي او خالص باشد- نيست خدايي جز او- زيرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علي بر من نازل نموده ابلاغ نکنم

[صفحه 167]

رسالت او را نرسانده ام، و براي من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفايت کننده و کريم است.

خداوند به من چنين وحي کرده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ- في علي يعني في الخلافة لعليّ بن ابي طالب- وَإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»،[1] «اي پيامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده- درباره ي علي، يعني خلافت علي بن ابي طالب- و اگر انجام ندهي رسالت او را نرسانده اي، و خداوند تو را از مردم حفظ مي کند».

اي مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهي نکرده ام،[2] و من سبب نزول اين آيه را براي شما بيان مي کنم:

جبرئيل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم- که او سلام است-[3] مرا مأمور کرد که در اين اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد و سياهي اعلام کنم که «علي بن ابي طالب برادرِ من و وصي من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسي است جز اينکه پيامبري بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است»، و خداوند در اين مورد آيه اي از کتابش بر من نازل کرده است: «اِنَّما وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»،[4] .

«صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند و کساني که ايمان آورده و نماز را بپا مي دارند و در حال رکوع زکات مي دهند»، و علي بن ابي طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد مي کند.[5] .

اي مردم، من از جبرئيل در خواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از کمي متقين و زيادي منافقين و افساد ملامت کنندگان و حيله هاي

[صفحه 168]

مسخره کنندگانِ اسلام اطلاع دارم، کساني که خداوند در کتابش آنان را چنين توصيف کرده است که با زبانشان مي گويند آنچه در قلبهايشان نيست و اين کار را سهل مي شمارند در حالي که نزد خداوند عظيم است. و همچنين[6] به خاطر اينکه منافقين بارها مرا اذيت کرده اند تا آنجا که مرا «اُذُن» (گوش دهنده ي بر هر حرفي) ناميدند، و گمان کردند که من چنين هستم به خاطر ملازمت بسيار او (علي) با من و توجه من به او و تمايل او و قبولش از من، تا آنکه خداوند عزوجل در اين باره چنين نازل کرد: «وَمِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ اُذُن- علي الذين يزعمون أنّه اُذن- خَيْر لَکُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ...»،[7] «واز آنان کساني هستند که پيامبر را اذيت مي کنند و مي گويند او «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفي) است، بگو: گوش است- بر ضد کساني که گمان مي کنند او «اُذُن» است- و براي شما خير است، به خدا ايمان مي آورد و در مقابل مؤمنين اظهار تواضع و احترام مي نمايد».

و اگر من بخواهم گويندگان اين نسبت (اُذُن) را نام ببرم مي توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم مي نمايم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرّفي کنم مي توانم، ولي به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواري رفتار کرده ام.[8] .

بعد از همه ي اينها، خداوند از من راضي نمي شود مگر آنچه در حق علي بر من نازل کرده ابلاغ نمايم.

سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ- في حق علي- وإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»،[9] «اي پيامبر برسان آنچه-

[صفحه 169]

در حق علي- از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهي رسالت او را نرسانده اي، و خداوند تو را از مردم حفظ مي کند».



صفحه 167، 168، 169.





  1. سوره ي مائده: آيه ي 67.
  2. «ج» و «ه»: در آنچه رسانده ام کوتاهي نکرده ام و در ابلاغ آنچه بر من نازل کرده سستي نکرده ام.
  3. «سلام» در اين دو مورد به عنوان يکي از نامهاي خداوند ذکر شده است.
  4. سوره ي مائده: آيه ي 55.
  5. «ب»: در حال رکوع به خاطر خداوند زکات داده، خدا هم در هر حال او را اراده مي کند و مي خواهد.
  6. يعني يکي ديگر از علل درخواست معاف شدن از ابلاغ اين مهم اين جهت است.
  7. سوره ي توبه: آيه ي 61. لازم به تذکر است که فرق بين «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ» که همراه «باء» است با «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمنينَ» که همراه «لام» است اينکه: اولي بمعناي تصديق کردن، و دومي بمعناي اظهار تواضع و احترام است. در اينجا مراد اينطور مي شود که پيامبر صلي اللَّه عليه و آله کلام خداوند را تصديق مي فرمايد و در مقابل مؤمنين اظهار تواضع و احترام مي نمايد و سخن آنان را ردّ نمي کند.
  8. «ج» و «ه»: ولي به خدا قسم من با چشم پوشي بر آنان کرامت نموده ام.
  9. سوره ي مائده: آيه ي 67.