حمد و ثناي الهي











حمد و ثناي الهي



حمد و سپاس خدايي را که در يگانگي خود بلند مرتبه، و در تنهايي و فرد بودن خود نزديک است.[1] در قدرت و سلطه ي خود با جلالت و در ارکان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد، در حالي که در جاي خود است،[2] و همه ي مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد.

هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود. صاحب عظمتي که از بين رفتني نيست. ابتدا کننده او و بازگرداننده اوست و هرکاري به سوي او باز مي گردد.

[صفحه 164]

به وجود آورنده ي بالا برده شده ها (آسمانها و افلاک) و پهن کننده ي گسترده ها (زمين)، يگانه حکمران زمينها و آسمانها، پاک و منزه و تسبيح شده،[3] پروردگار ملائکه و روح، تفضل کننده بر همه ي آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمي زير نظر اوست،[4] ولي چشمها او را نمي بينند.

کرم کننده و بردبار و تحمل کننده است. رحمت او همه چيز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه ي آنها منت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمي کند، و به آنچه از عذابش که مستحق آنند مبادرت نمي ورزد.

باطنها و سريره ها را مي فهمد و ضماير را مي داند و پنهانها بر او مخفي نمي ماند و مخفي ها بر او مشتبه نمي شود. او راست احاطه بر هر چيزي و غلبه بر همه چيز و قوت در هر چيزي و قدرت بر هر چيزي، و مانند او شيئي نيست. اوست به وجود آورنده ي شيئ (چيز) هنگامي که چيزي نبود.[5] دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايي جز او که با عزت و حکيم است.

بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولي او چشمها را درک مي کند، و او لطف کننده و آگاه است. هيچکس نمي تواند با ديدن به صفت او راه يابد، و هيچکس به چگونگي او از سر و آشکار دست نمي يابد مگر به آنچه خود خداوند عزوجل راهنمايي کرده است.

گواهي مي دهم براي او که اوست خدايي که قدس و پاکي و منزه بودن او روزگار را پر کرده است. او که نورش ابديت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورت مشورت کننده اي اجرا مي کند و در تقديرش شريک ندارد و در تدبيرش کمک نمي شود.[6] .

[صفحه 165]

آنچه ايجاد کرده بدون نمونه و مثالي تصوير نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسي و بدون زحمت و بدون احتياج به فکر و حيله[7] خلق کرده است. آنها را ايجاد کرد پس به وجود آمدند،[8] و خلق کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدايي که جز او خدايي نيست، صنعت او محکم و کار او زيبا است، عادلي که ظلم نمي کند و کرم کننده اي که کارها به سوي او باز مي گردد.

شهادت مي دهم که اوست خدايي که همه چيز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چيز در مقابل عزت او ذليل شده و همه چيز در برابر قدرت او سر تسليم فرود آورده و همه چيز در برابر هيبت او خاضع شده است.

پادشاهِ پادشاهان[9] و گرداننده ي افلاک و مسخّر کننده ي آفتاب و ماه، که همه با زمانِ تعيين شده در حرکت هستند. شب را بر روي روز و روز را بر روي شب مي گرداند که به سرعت در پي آن مي رود.[10] در هم شکننده ي هر زورگوي با عناد، و هلاک کننده ي هر شيطان سر پيچ و متمرّد.

براي او ضدّي، و همراه او معارضي نبوده است. يکتا و بي نياز است. زائيده نشده و نمي زايد و براي او هيچ همتايي نيست. خداي يگانه و پروردگار با عظمت. مي خواهد پس به انجام مي رساند، و اراده مي کند پس مقدّر مي نمايد، و مي داند پس به شماره مي آورد. مي ميراند و زنده مي کند، فقير مي کند و غني مي نمايد، مي خنداند و مي گرياند، نزديک مي کند و دور مي نمايد،[11] منع مي کند و عطا مي نمايد.[12] پادشاهي از آنِ او و حمد و سپاس براي اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزي قادر است.

[صفحه 166]

شب را در روز و روز را در شب فرو مي برد.[13] نيست خدايي جز او که با عزّت و آمرزنده است. اجابت کننده ي دعا، بسيار عطا کننده، شمارنده ي نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، که هيچ امري بر او مشکل نمي شود،[14] و فرياد دادخواهان او را منضجر نمي کند، و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمي کند. نگهدارنده ي صالحين و موفّق کننده ي رستگاران و صاحب اختيار مؤمنين و پروردگار عالميان. خدايي که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالي شکر و سپاس گويند.

او را سپاس بسيار مي گويم و دائماً شکر مي نمايم، چه در آسايش و چه در گرفتاري، چه در حال شدت وچه در حال آرامش. و به او و ملائکه اش و کتابهايش و پيامبرانش ايمان مي آورم. دستور او را گوش مي دهم و اطاعت مي نمايم و به آنچه او را راضي مي کند مبادرت مي ورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مي شوم[15] به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا که اوست خدايي که نمي توان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداريم (يعني ظلم نمي کند).



صفحه 164، 165، 166.





  1. کلمات اول خطبه حامل مطالب دقيقي از توحيد است که احتياج به تفسير دارد. جمله ي مذکور را شايد بتوان چنين توضيح داد: حمد خدايي را که در عين يگانگي داراي عاليترين مرتبه است و در عين تنهايي و با حفظ مرتبه ي بلند به بندگانش نزديک است. در «ب» و «د» عبارت چنين است: حمد خدايي را که با يگانگي خود بلند مرتبه و با فرد بودن و تنهايي خود نزديک شده است.
  2. منظور از اين جمله يکي از دو جهت مي تواند باشد: اول: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالي که آن چيزها در جاي خود هستند و خداوند احتياج به معاينه و ملاحظه ي آنها ندارد. دوم: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالي که خداوند در مکان خود است. البته براي خداوند مکان تصور ندارد، پس منظور اين است که خداوند چنان احاطه بر موجودات دارد که براي علمش احتياج به رفت و آمد و کسب علم ندارد.
  3. کلمه ي «قُدُّوس» به معني پاک و منزّه از هر عيب و نقص، و کلمه ي «سُبُّوح» به معني کسي که مخلوقات او را تسبيح مي کنند، و تسبيح به معني تنزيه و تمجيد خداوند است.
  4. «ج» و «د» و «ه»: هر نَفْسي زير نظر اوست.
  5. «ج» و «د»: اوست به وجود آورنده ي زنده هنگامي که زنده اي نبود.
  6. «الف» و «ب» و «د»: در تدبيرش تفاوت و اختلافي نيست.
  7. «ج»: بدون فساد.
  8. «ج»: خواسته است پس بوجود آمده اند.
  9. «ب» و «ج»: مالک پادشاهان.
  10. کنايه از اينکه شب و روز مانند دو کُشتي گيرنده هر يک بر ديگري غالب مي شود و او را بر زمين مي زند و خود بالا مي آيد. درباره ي روز، عبارتِ «شب را به سرعت دنبال مي کند» فرموده ولي درباره ي شب نفرموده است. چه بسا کنايه از اينکه چون روز از نور ايجاد مي شود به مجرد کم شدن نور رو به شب مي رود.
  11. «د»: تدبير مي کند و مقدر مي نمايد.
  12. «ب»: منع مي کندو ثروتمند مي نمايد.
  13. «ج» و «ه»: داخل کننده ي شب در روز و فرو برنده ي روز در شب نيست مگر او.
  14. «ج» و «د» و «ه»: هيچ لُغتي (زباني) بر او مشکل نمي شود.
  15. «ه»: بشنويد و اطاعت کنيد دستور او را، و به آنچه رضايت او در آن است مبادرت ورزيد و در مقابل مقدرات او تسليم شويد.