منشأ بحث در كلمه مولي











منشأ بحث در کلمه مولي



بحث درباره ي معناي کلمه ي مولي از آنجا شروع شده که اکثر راويانِ مخالفِ شيعه، فقط همين يک فقره از حديث را نقل کرده اند، و متکلمين آنها براي دفاع از خود همه ي قرائن و مطالب تاريخ را رها کرده اند و از همه ي خطبه کلمه ي «مولي» را انتخاب کرده اند و به بحث درباره ي معناي لغوي و عرفي آن پرداخته اند.[1] طبيعي است که در مقابل آنان

[صفحه 114]

علماي شيعه هم بر سر همين موضوع بحث نموده و به آنان جواب لازم را داده اند و بطور ناخواسته همه ي جوانب سخن بر سر همين يک کلمه مرتکز شده است.

يک مطالعه ي کامل عيار در جوانب مختلف ماجراي غدير و دقت در متن خطابه، جلوه هاي بسيار جالبي از واضح بودن معناي کلمه ي «مولي» را نشان خواهد داد:



صفحه 114.


<
  1. در کتاب «عوالم العلوم»: ج 3:15 ص 331 بحث مفصلي درباره ي معناي مولي آورده، و در ص 589 تعدادي از کتب تفسير عامه را ذکر کرده که کلمه ي «مولي» را بمعناي «اولي» دانسته اند. همچنين در ص 59 فهرستي از راويان حديث و شعرا و اهل لغت که معني «اولي» را معناي اصلي کلمه دانسته اند آورده است، که ذيلاً نام آنان ذکر مي شود: محمد بن سائب کلبي م 146، سعيد بن اوس انصاري لغوي م 215، معمر بن مثني نحوي م 209، ابوالحسن اخفش نحوي م 215، احمد بن يحيي ثعلب م 291، ابوالعباس مبرّد نحوي م 286، ابو اسحاق زجاج لغوي نحوي م 311، ابوبکر ابن انباري م 328، سجستاني عزيزي م 330، ابوالحسن رماني م 384، ابونصر فارابي م 393، ابواسحاق ثعلبي م 427، ابوالحسن واحدي م 468، ابوالحجاج شمنتري م 476، قاضي زوزني م 486، ابو زکريا شيباني م 502، حسين فرّاء بغوي م 510، جار اللَّه زمخشري م 538، ابن جوزي بغدادي م 597، نظام الدين قمي م 728، سبط ابن جوزي م 654، قاضي بيضاوي م 685، ابن سمين حلبي م756، تاج الدين خجندي نحوي م 700، عبداللَّه نسفي م 710، ابن صباغ مالکي 755، واعظ کاشفي م 910، ابوالسعود مفسّر م 982، شهاب الدين خفاجي م 1069، ابن حجر عسقلاني، فخر رازي، ابن کثير دمشقي، ابن ادريس شافعي، جلال الدين سيوطي، بدرالدين عيني.