نتايج مطالعه تاريخ خطابه در يونان
1- موضوع و غرض سخنرانان امور مادي و دنيوي بوده و به مسائل اخلاقي توجه نداشتند و اگر هم کساني در اين راه قدم برداشته اند ضمني بوده نه اصلي. 2- سخنرانان با همه شهرت و مقامي که داشته اند و در کسب معلومات مقدماتي رنجها برده اند، و غالبا شغل منحصر آنان بوده، معذلک در ارتجال و بديهه خواني دست نداشته، و خطبه هاي خود را قبلا تهيه مي کردند، و حتي برخي خطبه ها را از ديگران مي گرفتند يا مي خريدند، چه استاداني بودند که کار آنها تهيه خطبه بود مانند ايزا گراتس.[1] . 3- غرور و تعصب و بکار بردن امثله ي مبتذل بين آنان متداول بود، حتي در گفتارهاي دموستنس که بزرگترين بود ديده مي شود، خاصه در موضوعهاي قضايي و محاکماتي، و نمونه ي بارز آن خطبي است که بين او و آشينس مبادله شده است که بتمام معني دور از جنبه ي انساني و اخلاقي است. 4- خطبا غالبا داراي سجاياي اخلاقي نبودند و حتي برخي موجبات فساد جامعه را فراهم مي کردند مانند سوفسطائيان. 5- فن خطابه را نزد استادان خاصي تعليم مي گرفتند، و تمرين مي کردند، و علومي چون معاني و بيان و ادبيات مي خواندند، و از فقه و سياست نيز بي بهره نبودند، تمرين را زياد پايبند بودند، چنان که دموستنس غاري براي خود تهيه کرده بود، و ماهها در آن بسر مي برد، و مخفيانه به تمرين مي پرداخت، و در اين دورانه يک طرف صورت خود را مي تراشيد، که نتواند از کنج انزواي خويش بيرون آيد، با همه ي اين احوال ذي فن بودند نه ذو فنون. 6- از جنبه ي اخلاقي و صفات عالي نيز اگر بعضي عاري نبودند ولي مجامع محسنات شمرده نمي شدند. اکنون سري به روم و خارج از حوزه ي يونان بزنيم: اعاظم خطباي روم، که شهرت جهاني دارند عبارتند از: کاتن[2] سياستمدار معروف، و سيسرون[3] و يحيي زرين دهان، و اگوستين[4] و لوتر[5] آلماني، که در مذهب مسيح انقلابي [صفحه 4] بوجود آورد. و نيز بوسوئه[6] و بوردالوست[7] و فنلن[8] فرانسوي، که اينان نيز داراي همان خصايصي بودند که براي يونانيان برشمرديم، و تکرار و تفصيل نمي دهيم، تاريخ گواه ماست.
از مجموع مطالعه تاريخ خطابه در يونان نتايج زير بدست مي آيد:
صفحه 4.