مقدمه















مقدمه



موضوع بحث اين مقاله «روشن بيني امام علي(ع)» است. اما پيش از ورود در بحث، بيان اين نکته ضروري است که شناخت هر يک از ابعاد وجودي مولا کاري بس سنگين است که از عهده انسان هاي معمولي برنمي آيد، چرا که علي(ع) از عالم لاهوت است و ديگران اسيران ناسوت. او از قفس رسته و در اوج قلّه کمال نشسته است و ديگران در بند قفس مانده اند و آغاز آن راهي هستند که به سوي کمال بايد طي کنند، امام سخن در اين زمينه کلام امام راحل است:

«درباره شخصيت علي بن ابي طالب از حقيقت ناشناخته او صحبت کنيم يا با شناخت محجوب و مهجور خود؟ اصلاً علي(ع) يک بشر ملکي و دنيايي است که ملکيان از او سخن بگويند يا يک موجود ملکوتي است که ملکوتيان او را اندازه گيري کنند؟ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفاني خود و فلاسفه و الهيون جز با علوم محدوده خود، با چه ابزاري مي خواهند به معرّفي او بنشينند؟ تا چه حد او را شناخته اند تا ما مهجوران را آگاه کنند؟ دانشمندان و اهل فضيلت و عارفان و اهل فلسفه، با همه فضايل و با همه دانش ارجمندشان، آنچه از آن جلوه تامّ حقّ دريافت کرده اند، در حجاب وجود خود و در آينه محدود نفسانيّت خويش است و مولا غير از آن است».[1] .

با اعتراف به حقيقت فوق، در حد فهم اندکمان به بحث پيرامون «روشن بيني امام علي(ع)» مي پردازيم:









  1. سيماي معصومين در انديشه امام خميني، ص 208.