نتيجه گيري و كلام آخر















نتيجه گيري و کلام آخر



آنچه از مجموع بررسي هاي به عمل آمده در مورد نبردهاي موسوم به غارات از فرمانها و اوامر امام و بينش و منش آن حضرت.، دستگيرمان مي شود در کوتاه ترين بيان چنين است:

1. از برخوردها، گفتارها و تماسهاي دايم حضرت امام (ع) با امت و خبرگان جامعه درباره ي بروز و ظهور حوادث متعدد سياسي، نظامي و غير آن چنين برمي آيد که آن حضرت به رعايت دقيق و سطح بالاي مردم سالاري در بينش و منش، فوق العاده اهميت

[صفحه 33]

داده است و در تذکرات خود امتي هوشمند، فعال، انديشمند و باکياست را مد نظر دارد و در تربيت چنين خبرگاني مي کوشيده است و برعکس، از وجود گروه هاي جاهل و غافل به طور اساسي در رنج و عذاب بوده و فرصت فراواني را صرف تعليم آنان مي کرده است. نگارنده ي اين سطور در بررسي هاي خود به اين نتيجه رسيده است که گاه اين فرصتها به گروهي که از حوادث سياسي و تاريخچه ي آن اطلاع و آگاهي دقيق نداشته اند، اختصاص مي يافته است و گاه به افراد. يعني براي امام (ع) حتي آگاه نمودن يک فرد، در حوزه آموزش فقاهت، قرآن و مسائل سياسي و اقتصادي نيز فوق العاده حايز اهميت بوده است و امام اين آموزش و تعليم و تاديب را در حوزه ي وظايف خود مي دانسته است،

2. حضرت امام (ع) در تمام پيش آمدهاي خاص و بحران هاي سياسي- اجتماعي، به اصل شورا و مشورت فوق العاده اهميت مي داده و از همين زاويه و ديدگاه، نيروهاي متخصص، متعهد و در نهايت موثر را در رفع معضلات قبيله اي برمي گزيده و به سمت و سوي مسائل جاري (غارات) گسيل مي کرده است.

حضرت امام در اين راستا توجه کامل به شناسايي سران قوم داشته است تا جلوي هرگونه خسارات احتمالي و احيانا خسارتهاي بيشتر از امت گرفته شود. اينچنين تصميماتي در مطالعه ي نبردهاي موسوم به غارات به چشم مي خورد که نمونه ي آن، ارسال جاريه بن قدامه (يکي از موثران صحنه ي سياسي، قبيله اي) به بصره، در هنگام حضور نيروهاي عبدالله بن حضرمي در آنجاست، و نمونه ي ديگر آن، انتخاب معقل بن قيس رياحي جهت بسيج نيروهاي نظامي اطراف کوفه است،

3. حضرت امام (ع) در چارچوب اجراي اصل بزرگ عدالت اجتماعي و رعايت دقيق آن، دايما مي کوشيد تا گزارش هاي عملکرد عاملان اجرايي خود را مطالعه و همچنين گزارش هاي مردمي در مورد شيوه ي برخورد آنان را استماع و در صورت لزوم تصميم نهايي را در مورد آنان اتخاذ نمايد. در اين مسير، حضرت امام افراد متعهد و عالم به

[صفحه 34]

قواعد شرعي و حقوقي و نظامي و سياسي را گسيل مي کرد و به آنان توصيه هاي لازم را مي فرمود.

نمونه هايي از رهنمودهاي ويژه ي آن حضرت را در متن مقاله ارائه داده ام که کارگزاران موظف به حفظ و رعايت دقيق امنيت مردم از حيث مال، جان و ناموس آنان بودند و به آن اهتمام مي ورزيدند و فرماندهان عالي رتبه ي امام موظف بودند به اين نکات توجه نمايند. در غير اين صورت بايستي خود را براي پاسخگويي به امام آماده مي کردند. تاکيد مي کنم امام، فرماندهاني را برمي گزيدند که سابقه ي بسيار خوبي در رعايت زهد و پارسايي داشته و در صداقت و شجاعت امتحان خود را پس داده باشند. به تعبير ديگر، حضرت امام (ع) به شايسته سالاري توجه خاص داشتند و لذا هنگامي که چند فرمانده از نواحي گوناگون به يک نقطه اعزام مي شدند سپهسالاري کل را به شايسته ترين فرد آنان اختصاص مي داد،

4. امام (ع) در همه حال به رعايت تعهد و پيمان و مصالح، ارزش قايل بوده و هرگز تمايلي به شکستن پيمان نامه از خود نشان نداده است. لذا در همين راستا به رعايت حال هم پيمانان امت اسلام نيز اهميت مي داد و از آنان که در حمايت اسلام به سر مي برده اند مراقبت و مواظبت مي کرده است. به همين منظور اگر از کارگزاران غير متعهد معاويه، گزارشي مبني بر وارد آمدن خلل در امنيت آنان مشاهده و دريافت مي کرده است به شدت برمي آشفته و عدم امنيت آنان را مساوي با عدم امنيت امت اسلام تلقي مي کرده است و حاضر بود هرگونه تمهيداتي در راستاي تثبيت امنيت آنان به عمل آورد، اگر چه به رويارويي نظامي بينجامد. تاثر امام (ع) از برخورد نيروهاي سفيان بن عوف غامدي در اين زمينه کاملا مشهود و آشکار است،

5. امام (ع) کرامت انساني و شان و منزلت مترتب بر آن را در حوزه ي حکومتي خود گوشزد مي کرده و دايما در تبيين آن کوشيده و قدم برداشته است. امام از جنبه ي ادب و آداب آموزي، ضمن صبر فراوان بر حيله ها و تزوير گروه شامي، اصل مقدس جهاد را بر

[صفحه 35]

همگان جهت برانگيختن احساس مسئوليت عمومي، در حوزه ي حکومت تبيين و گوشزد مي کرده است و از همين زاويه، ضمن طرد دل سپردن به دنياي زودگذر، شوق جهاد و شهادت را (خصوصا براي نسل جديد) برمي انگيخته و با تذکار سابقه ي صحابه پيامبر (ص) و شيوه و مرام زندگي عبادي آنان به نسل جديد، از آنان توقع داشته به عملکرد صحابه ي پيامبر (ص) تاسي جويند. امام در همين راستا از جنبه هاي مختلف، امت را با موعظه و پند و اندرز و توصيه هاي خردمندانه جهت بال گشودن به سوي هدايت وارشاد، تعليم مي دادند تا کرامت و شرافت را در مسير زندگي ره توشه قرار دهند،

6. امام (ع) در صحنه هاي متعدد سياسي، نظامي به اصل اطلاعات و هشياري، اهميت فراوان دادند و دايما اخبار را از طريق مطلعان و عوامل متعدد دريافت مي کرده است. امام دايما در همين رابطه، مسائل را زير نظر مي گرفت تا جايي که از حضور عوامل ستم در درون خانه هم پيماني و از ظلمي که بر او رفته بود اطلاع مي يافت و سريعا موضع مي گرفت در همين مورد به کارگزاران خود گوشزد مي کرد که دايما با وي در تماس باشند و گزارش خود را به ايشان بنويسند. از نکات جالب در اين زمينه آنکه بسياري از دوستان و خويشان حضرت امام (ع) با آن حضرت مکاتبه داشته و او را از عملکرد کارگزاران معاويه يا اخبار مربوط به اجتماع آنان آگاه مي کرده اند که نمونه ي آن نامه هاي رد و بدل شده ي بين عقيل[1] و امام علي (ع) است،

7. امام (ع) به طور کلي بر حوادث سياسي و کارگزاران آن احاطه و علم کامل دارد. هم موقعيت شناس است و هم دشمن شناس و هم از کيد آنان غافل نيست و به ابعاد مختلف عملکردهاي آنان توجه دارد و لذا در همين راستا هنگامي که دشمنان با حيله و تزوير، افکار مردم را نشانه مي رفتند از سابقه ي آنان ياد مي کرد و چنين مي فرمود:

من به اين مردم (عمروعاص، معاويه و شاميان) داناتر از شما هستم. ايشان پيرو

[صفحه 36]

دين و قرآن نيستند، من با ايشان آميزش داشته و از کودکي تا بزرگي آنها را مي شناسم. اينها بدترين کودکان (در زمان طفوليت) و بدترين مردمان (در بزرگي) بودند.[2] .


صفحه 33، 34، 35، 36.








  1. نهج البلاغه، پيشين، ص ص 310 و 311.
  2. محمد بن محمد بن نعمان المفيد، پيشين، ص 266.