تزلزل و عدم ثبات
«... و تزعزعت سواري اليقين...» ترجمه: پايههاي يقين و باور، سخت متزلزل است. لذا در چنين محيطهائي آن، آرامش و راحتي مطلوب و آن سلامت روح و روان در حد لزوم، بسيار اندک است و به عبارت ديگر سطح بهداشت رواني بسيار پائين است و آسايش به معني صحيح و کامل کلمه وجود ندارد. «... نومهم سهود و کحلهم دموع...»[1]. ترجمه: خوابشان بيخوابي و سرمه چشمشان سرشکها است.
از خصائص دوران فترت و عصر جاهليت، حاکميت شک و ترديد و دودلي بر جامعهها و ملتها و فقدان حالت اطمينان به سبب نبودن يقين و باور و ايمان است.