اثر ارتباط با خدا











اثر ارتباط با خدا



بديهي است که ارتباط دائمي و عميق با خداي عزيز و مهربان، تحولي عظيم در جسم و جان پديد مي‏آورد و آتش عشق و محبت را در درون مي‏افروزد و حالت تسليم و تعبد را نسبت به معشوق، در دل ايجاد مي‏کند و به بياني ديگر، «انسان خاکي»، «الهي و ملکوتي» گرديده و از حضيض پستي و حقارت به آسمان کرامت پرواز مي‏نمايد.

امواج خروشان درياي عشق و ايمان که به هيجان آمد همواره از کرانه‏ي ساحل وجود آدمي سرريز کرده و به صورت «چهره بر خاک ساييدن» و «قيام» و «رکوع» نمود مي‏کند:

به نام تو،

که در آن لحظه‏ي عالي فراخواندي ز صحراي عدم، عشق و محبت را.

چه نيکو آفريدي، آفرين بر تو.

چه برتر از محبت؟

چه بالاتر ز عشق پاک؟

در اين دنياي پر شور و شر و غوغا،

[صفحه 77]

چه بهتر از کشش،

آن هم به سوي تو؟

چه برتر باشد از کوشش،

براي تو؟[1].

در واقع، عبادت از سه ديدگاه مورد توجه است:

الف: پيکره‏ي ظاهري آن که همان قيام و قعود و ذکر و دعاست که از نظر فقهي، و صحت و بطلان ارزيابي مي‏گردد.

ب: حالت روحي و ارتباطات باطني مخلوق با خالق، که از جنبه‏ي وجد و سرور معنوي و عرفاني در حوزه‏ي عارفان و اهل دل مطرح است.

وجد و سرور و خضوع و خشوع در عبادت از مهمترين نکاتي است که شارع مقدس اسلام روي آن تکيه کرده است و اولياء الهي همواره در صدد ايجاد و استمرار آنند همانگونه که امام عليه‏السلام در خطبه‏ي همام به اين مطلب اشاره کرده‏اند:

و خشوعا في عباده.[2].

يعني عبادت همراه با خشوع مطلوب و متعين است.

و در چنين عباديت آدمي را شبيه به فرشتگان مي‏سازد آنجا که مي‏فرمايد:

«و تشبهوا بملائکته المطيفين بعرشه يحرزون الارباح في متجر عبادته»[3].

[صفحه 78]

اينان به فرشتگاني که در سايه عرش الهي طواف مي‏کنند مي‏مانند که به سودهاي کلاني در تجارتخانه عبادت او دست مي‏يابند.

ج: حرکت در ميدان جاذبه‏ي الهي، کشش به سوي محور هستي يعني آفريدگار جهان، و به اصطلاح اهل معني «فناء في الله»:


رشته‏يي برگردنم افکنده دوست
مي‏کشد هر جا که خاطرخواه اوست‏


يعني عارف بالله و پرستشگر راستين تنها در مسجد و يا اطاق خلوت عبادت نمي‏کند و فقط در محراب، به ياد خدا نيست بلکه هميشه خدايي است ولو در مسجد نباشد و در همه حال ياد خداست و خدا فرمانده مطلق وجود اوست، لذا وقتي علي عليه‏السلام در رکوع نماز، انگشتري خويش به سائل مي‏دهد در طريق جاذبه‏ي الهي و دستور رباني است، صداي فقير در فضاي جذبه‏ي «سير الي الله» طنين‏انداز است و دستور بخشش انگشتري هم از مرکز پيام الهي در مي‏رسد و در مجموع او با يک مرکز در تماس است و هر پيامي که از آنجا به گوش جان برسد پذيرا و مجري است.


صفحه 77، 78.








  1. پنجگام، دکتر مجذوب صفا، ص 8.
  2. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 184 ص 616.
  3. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 1 ص 40.