پندآموزي و تجربه اندوزي











پندآموزي و تجربه‏اندوزي



مطالعه سرگذشت پيشينيان آن هم با دقت و هوشياري، تجربه‏ها و اندوخته‏هاي فرهنگي فراواني براي بشريت به ارمغان مي‏آورد از ديدگاه نهج‏البلاغه خواندن تاريخ امت‏هاي گذشته و اطلاع از آنچه بر آنان گذشته نسل حضار را براي يک زندگي سالم و خوشبختي آفرين کمک خواهد کرد که در بررسي تاريخ، فراز و نشيب‏ها، بدکرداري‏ها و خوشرفتاريها و عواقب آنها براي انسان‏ها مشخص مي‏گردد.

انسان اگر عاقل باشد سعي خواهد کرد که اشتباهات و خطاهاي گذشتگان را تکرار نکند.

«فتذکروا في الخي و الشر احوالهم و احذروا ان تکونوا امثالهم» زيرنويس=نهج‏البلاغه خطبه 234 (قاصعه).

.

ترجمه: پس در نيک و بد احوال ايشان، بنگريد و بپرهيزيد که همانند آنان شويد.

[صفحه 177]

بدون ترديد اگر مسلمانان در دوگونه حالت و وضع آن ملت‏ها دقيق شوند و در صدد تجربه و پندآموزي هم باشند، امتي سربلند و جامعه‏اي صالح خواهند گرديد.

حضرت علي عليه‏السلام در نهج‏البلاغه با صراحت تمام جامعه شايسته‏اي را که پيروان رسولان و فرزندان انبياء، بالهام از رهنمودها و شرائع آن بزرگان تاريخ انسانيت، بوجود آورده بودند جامعه‏اي معرفي مي‏کند که عافيت بر سر ايشان سايه گسترده و نعمت‏هاي فراوان در اختيارشان قرار گرفته بوده و به رمز عزت و شرف دست يافته و دشمنانشان خوار و زبون گشته بودند و به عبارت ديگر سررشته کرامت انساني به دست آنان بوده و از اختلاف و پراکندگي دوري جسته و در گرماي وحدت و محبت مي‏آسوده‏اند.

فالزموا کل امر لزمت العزه به شائهم و زاحت الاعداء له عنهم و مدت العافيه فيه عليهم و انقادت النعمه له معهم و وصلت الکرامه عليه حبلهم من الاجتناب للفرقه و اللزوم لللالفه.»[1].

ترجمه: (و پس از آنکه در دوگونه حالت ايشان انديشه کرديد) پس به کاري بپردازيد که آنان بدين‏وسيله عزيز و ارجمند گشتند و دشمنانشان خوار و زبون و از ايشان دور شدند.

عافيت بر سرشان سايه گسترد و انواع نعمت‏ها در اختيار آنان قرار گرفت و کرامت و بزرگواري به ايشان پيوست و آن کار جز پرهيز از جدائي و ملازمت الفت و بهم پيوستگي چيز ديگري نبوده و نيست.

[صفحه 178]

اميرالمومنين در تشريح اوضاع و احوال آن امت مي‏گويد که آنان به راحتي و تن‏پروري و رفاه‏طلبي به آن وضع ايده‏آل و آن زندگي انساني دست نيافتند بلکه آنان سخت آزموده شدند و به زير بار مسئوليت‏هاي سنگين رفتند و کوششهاي فراوان کردند و به تنگناهاي بسيار دچار گشته و فراعنه روزگار آنان را به بردگي گرفتند و زير شکنجه‏شان بردند و تلخي به آنان خوراندند اما آنان در راه نجات و رستگاري، همچنان مقاوت نشان دادند و صبر و پايداري پيشه ساختند و هنگامي که خداوند اين جديت و ايستادگي را از ايشان مشاهده کرد درهاي رحمت خويش به روي ايشان گشود و آن همه ذلت و زبوني را به عزت و فرزانگي بدل ساخت و امن و آرامش را جايگزين آن همه خوف و وحشت، فرمود و در نهايت، آنان مالکان امر خويش شدند و پيشوايان برجسته روي زمين گشتند و به وضعي آرماني رسيدند.

«فاعتبروا بحال ولد اسماعيل و بني‏اسحاق و بني‏اسرائيل (ع) فما اشد اعتدال الاحوال و اقرب اشتباه الامثال...»[2].

ترجمه: پس، از وضع و حال فرزندان اسماعيل و پسران اسحاق و بني‏اسرائيل پند آموزيد که چقدر متناسب است سرگذشت‏ها و چه اندازه همانند و نزديک است داستان‏ها و ماجراها.

[صفحه 179]


صفحه 177، 178، 179.








  1. نهج‏البلاغه خطبه 234.
  2. نهج‏البلاغه خطبه 234.