پندآموزي و تجربهاندوزي
انسان اگر عاقل باشد سعي خواهد کرد که اشتباهات و خطاهاي گذشتگان را تکرار نکند. «فتذکروا في الخي و الشر احوالهم و احذروا ان تکونوا امثالهم» زيرنويس=نهجالبلاغه خطبه 234 (قاصعه). . ترجمه: پس در نيک و بد احوال ايشان، بنگريد و بپرهيزيد که همانند آنان شويد. [صفحه 177] بدون ترديد اگر مسلمانان در دوگونه حالت و وضع آن ملتها دقيق شوند و در صدد تجربه و پندآموزي هم باشند، امتي سربلند و جامعهاي صالح خواهند گرديد. حضرت علي عليهالسلام در نهجالبلاغه با صراحت تمام جامعه شايستهاي را که پيروان رسولان و فرزندان انبياء، بالهام از رهنمودها و شرائع آن بزرگان تاريخ انسانيت، بوجود آورده بودند جامعهاي معرفي ميکند که عافيت بر سر ايشان سايه گسترده و نعمتهاي فراوان در اختيارشان قرار گرفته بوده و به رمز عزت و شرف دست يافته و دشمنانشان خوار و زبون گشته بودند و به عبارت ديگر سررشته کرامت انساني به دست آنان بوده و از اختلاف و پراکندگي دوري جسته و در گرماي وحدت و محبت ميآسودهاند. فالزموا کل امر لزمت العزه به شائهم و زاحت الاعداء له عنهم و مدت العافيه فيه عليهم و انقادت النعمه له معهم و وصلت الکرامه عليه حبلهم من الاجتناب للفرقه و اللزوم لللالفه.»[1]. ترجمه: (و پس از آنکه در دوگونه حالت ايشان انديشه کرديد) پس به کاري بپردازيد که آنان بدينوسيله عزيز و ارجمند گشتند و دشمنانشان خوار و زبون و از ايشان دور شدند. عافيت بر سرشان سايه گسترد و انواع نعمتها در اختيار آنان قرار گرفت و کرامت و بزرگواري به ايشان پيوست و آن کار جز پرهيز از جدائي و ملازمت الفت و بهم پيوستگي چيز ديگري نبوده و نيست. [صفحه 178] اميرالمومنين در تشريح اوضاع و احوال آن امت ميگويد که آنان به راحتي و تنپروري و رفاهطلبي به آن وضع ايدهآل و آن زندگي انساني دست نيافتند بلکه آنان سخت آزموده شدند و به زير بار مسئوليتهاي سنگين رفتند و کوششهاي فراوان کردند و به تنگناهاي بسيار دچار گشته و فراعنه روزگار آنان را به بردگي گرفتند و زير شکنجهشان بردند و تلخي به آنان خوراندند اما آنان در راه نجات و رستگاري، همچنان مقاوت نشان دادند و صبر و پايداري پيشه ساختند و هنگامي که خداوند اين جديت و ايستادگي را از ايشان مشاهده کرد درهاي رحمت خويش به روي ايشان گشود و آن همه ذلت و زبوني را به عزت و فرزانگي بدل ساخت و امن و آرامش را جايگزين آن همه خوف و وحشت، فرمود و در نهايت، آنان مالکان امر خويش شدند و پيشوايان برجسته روي زمين گشتند و به وضعي آرماني رسيدند. «فاعتبروا بحال ولد اسماعيل و بنياسحاق و بنياسرائيل (ع) فما اشد اعتدال الاحوال و اقرب اشتباه الامثال...»[2]. ترجمه: پس، از وضع و حال فرزندان اسماعيل و پسران اسحاق و بنياسرائيل پند آموزيد که چقدر متناسب است سرگذشتها و چه اندازه همانند و نزديک است داستانها و ماجراها. [صفحه 179]
مطالعه سرگذشت پيشينيان آن هم با دقت و هوشياري، تجربهها و اندوختههاي فرهنگي فراواني براي بشريت به ارمغان ميآورد از ديدگاه نهجالبلاغه خواندن تاريخ امتهاي گذشته و اطلاع از آنچه بر آنان گذشته نسل حضار را براي يک زندگي سالم و خوشبختي آفرين کمک خواهد کرد که در بررسي تاريخ، فراز و نشيبها، بدکرداريها و خوشرفتاريها و عواقب آنها براي انسانها مشخص ميگردد.
صفحه 177، 178، 179.