لغات
2- فيلهوا: فيلهوا، زندگي را به بازي بگيرند و خود را سرگرم کنند، فعل مضارع، جمع مذکر، ثلاثي مجرد. 3- فيلغوا: فيلغوا، به کارهاي لغو و بيارزش بپردازند فعل مضارع، جمع مذکر، ثلاثي مجرد. 4- سدي: باطل، اسم. 5- تقمها: تقمها: دنبال چيزي در زبالهها گشتن، مصدر. 6- تکترش: شکم خود را پر ميکند، فعل مضارع، مفرد مونث، ثلاثي مزيد از باب افتعال، ريشه آن «کرش». 7- النبات: روييدني. اسم. 8- جحد: انکار کند، فعل ماضي، مفرد مذکر، ثلاثي مجرد. 9- جسيم: پرحجم، صفت مشبهه. 10- احکم: محکم و حکيمانه قرار داد، فعل ماضي، مفرد مذکر، ثلاثي مزيد باب افعال، ريشه آن «حکم». 11- فلق: شکافت، دانه را از پوست برآورد و ظاهر ساخت، فعل ماضي، مفرد مذکر، ثلاثي مجرد. 12- سوي: سالم و مستقيم قرار داد، فعل ماضي، مفرد مذکر، ثلاثي مزيد باب تفعيل، ريشه آن «سوي». [صفحه 30] 13- مبدع: آفريدگار، نوبيرون آورنده، اسم فاعل، ثلاثي مزيد، باب افعال ريشه آن «بدع». 14- ملکوت: بزرگي و عظمت آسماني. [صفحه 37]
1- يثيروا: برميانگيزانند، فعل مضارع، جمع مذکر ثلاثي مزيد، باب افعال.
صفحه 30، 37.