دعاي آن حضرت در تعقيب نماز صبح و هنگام خواب
امام فرمود: پدرم از جدم روايت کرده که ايشان بعد از نماز صبح سخن نميگفت تا اينکه تسبيحي را بدست گرفته و ميخواند: خداوندا! صبح کردم در حاليکه تو را تسبيح گفته و حمد و ثنا گفته و تکبير و تمجيد ميکنم به اندازه تسبيحي که بگردش در ميآورم. و تسبيح را بدست گرفته و آنرا ميچرخانيد و سخن نيز ميگفت و ميفرمود: اين امر براي او نوشته ميشود و براي او پناهي است تا آنگاه که به بستر خواب رود، و هنگامي که به بستر ميرفت همين گفتار را تکرار ميکرد و تسبيح را زير سر ميگذارد که هنگام بيدار شدن برايش بحساب ميآمد، اين کار را به تبع جدم انجام دادم، يزيد چند بار گفت: با هيچيک از شما سخن نگفتم جز آنکه سخني گفت که بر من غالب گرديده، و يزيد چيزهايي به امام بخشيد و دستور آزاديش را صادر کرد.
روايت شده هنگامي که امام سجاد - که بر او درود باد - نزد يزيد آورده شده، او تصميم گرفت امام را به قتل رساند، از اين رو ايشان را در روبروي خود قرار داد و ميخواست کلامي از ايشان بشنود که دليلي براي قتل آن حضرت بدست آورد، از اين رو با امام به گفتگو پرداخت، و امام با او سخن ميگفت و در بين سخن گفتن تسبيحي بدست داشت و آنرا حرکت ميداد، يزيد - که لعنت الهي بر او باد - گفت: من با تو سخن ميگويم و تو پاسخ ميگوئي در حاليکه با دستهايت تسبيح را حرکت ميدهي، چگونه جرأت چنين کاري را پيدا کردي.