خطبه 004-اندرز به مردم
[صفحه 61] از خطبههاي آن حضرت است که پس از جنگ جمل و کشته شدن طلحه و زبير بيان فرموده: بسبب مااز تاريکيهاي کفر و ضلالت بانوار درخشان هدايت راه يافتند، و بر کوهان بلند يقين سوار شديد، و بواسطه طلوع آفتاب ديانت ما اهلبيت از تيرگيهاي شبهاي آخر ماه (شرک) داخل روشنائي (توحيد) گرديدند، کر باد گوشي که احکام الهي را شنيد و در خويش نگه نداشت، چگونه آواز نرم مرا ميشنود گوشي که از شنيدن فرياد رساي رسول خدا امتناع ورزيده است، (دستورات قرآن را بکار نبسته) هر دلي که از خوف الهي لرزان است ساکن باد، [صفحه 61] (اي مردم) من هميشه از شما منتظر عواقب وخيم خيانت و نقض عهد ميباشم و بفراست مييابم که زينتي فريبنده شما رافريفته است، پرده دينداري مرا از انظار شما پنهان کرد، (بواسطه مهرباني و عفو جرائم از صولت و عقوبت من غافل گشتيد) آئينه نوراني دل من مرا بحال شما بينا کرد، (پيغمبر خدا فرمود بپرهيزيد ازفراست مومن که او بنور خدا ميبيند) من به رهنمائي شما برخواستم زماني که بوادي گمراهي قدم گذاشته و در مرکز ضلالت جمع شده رهبري نداشتيد، چاه ميکنديد آب بدست نميآورديد (در موقع درماندگيها از شماها دستگيري کرده راه را نشان ميدادم امروز در اين خطبه بطوري خقانيت خود را بر شما ثابت کردم که گويا حيوانهاي زبان بسته هم صاحب بيان شده و بحقيقت من گواهي ميدهند، دور باد راي کسيکه از من دوري گزيد، زيرا از زمانيکه حق بر من نمودار شد در آن به شک و ترديد نگرائيدهام، موساي کليم الله بر جان خويش نميترسيد بلکه ترسش از اين بود که مبادا اجهال و دولتهاي ضلال بر حق چيره شوند (همانطور من هم ميترسيدم خلفاي جور که بمنزله فراعنه امتند حق را پايمال کنند) امروز ما و شما بر سزد و راه حق و باطل قرار گرفتهايم هر که (از من پيروي کرد) اعتماد باب داشته و تشنه نشود (بساحل سلامت رسيده و هر که دل در غير من بست بوادي هلاکت قدم نهاد.)
صفحه 61، 61.