حسن ختام
اين کتاب بزرگ منتخبي از خطابهها، دعاها، وصايا، نامهها و کلمات قصار مولاي متقيان علي عليهالسلام است که سيد رضي- رضوان الله تعالي عليه- در قرن چهارم آن را گرد آورده است. وظيفهي مهمي که همهي ما در قبال نهجالبلاغه داريم اين است که در محتواي ان، تعمق و انديشه کنيم و پيامهاي مکتب علي عليهالسلام را در مسائل مختلف- همان چيزهايي که جامعهي اسلامي ما سخت بدان نيازمند است- درک کنيم و از اين کتاب معرفت و هدايت و رستگاري و سعادت، راه و رسم زندگي را بيابيم. براي اين منظور، قسمتي از نامهي علي عليهالسلام را برگزيدهايم که وصيت ايشان به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبي عليهالسلام در نامهي 31 نهجالبلاغه ميباشد، چرا که: آب دريا را اگر نتوان کشيد از ياران و همراهان نهجالبلاغه تقاضا دارم در نهجالبلاغه و نامهي مذکور به دقت بنگرند تا عمق و والايي مقام سخنان اميرالمومنين [صفحه 69] بر آنان بهتر روشن شود: «... و لا خير في معين مهين، و لا في صديق ظنين. ساهل الدهر ما ذل لک قعوده. و لا تخاطر بشيء رجاء اکثر منه، و اياک ان تجمع بک مطيه الجاج، احمل نفسک من اخيک عند صرمه علي الصله، و عند صدوده علي اللطف و المقاربه، و عند جموده علي البذل، و عند تباعده علي الدنو، و عند شدته علي اللين، و عند جرمه علي العذر، حتي کانک له عبد، و کانه ذو نعمه عليک. و اياک ان تضع دلک في غير موضعه، او ان تفعله بغير اهله. لا تتخذن عدو صديقک صديقا فتعادي صديقک، و امحض اخاک النصيحه حسنه کانت او قبيحه. و تجرع الغيظ، فاني لم ارجرعه احلي منها عاقبه و لا الذ مغبه. و لن لمن غالظک، فانه يوشک ان يلين لک. و خذ غلي عدوک بالفضل، فانه اخلي الظفرين و ان اردت قطيعه اخيک فاستبق له من نفسک بقيه يرجع اليها ان بداله ذلک يوما ما، و من ظن بک خيرا فصدق ظنه. و لا تضيعن حق اخيک اتکالا عل ما بينک و بينه، فانه ليس لک باخ من اضعت حقه، و لا يکن اهلک اشقي الخلق بک، و لا ترغبن فيمن زهد عنک، و لا يکونن اخوک علي مقاطعتک اقوي منک علي صلته، و لا يکونن علي الاساءه اقوي منک علي الاحسان، و لا يکبرن عليک ظلم من ظلمکم، فانه يسعي في مضرته و نفعک، و ليس جزاء من سرک ان تسوءه، در همکاري که اهانت ميکند خيري نيست و در دوست بخيل سودي يافت نميشود. با روزگار تا آنجا که با تو ميسازد سازشن کن. به بيش از ظرفيت طرف که اميد داشته باشي خود خود (و خواستهات) را [صفحه 70] در معرض خطر قرار دادهاي، مواظب باش که لجاجت تو را سقوط ندهد. در اين موارد برادر ديني خود را تحمل کن: قطع رابطه کرد، تو قطع نکن، بي اعتنايي کرد، تو مهرباني کن و ارتباطت را حفظ نما. به تو بخل ورزيد تو به او کمک کن، از تو دوري کرد با او نزديک باش، هنگام عصبانيت او نرم باش، موقعي که اشتباه کرد و عذر خواست بپذير (آن قدر با او مدارا کن) که گويا بندهاش هستي و او به تو حق دارد و بر تو مسلط است. مواظب باش اين برنامهها را دربارهي فردي که درک ميکند به کارگيري و از اجراي آن دربارهي نااهل پرهيز نمايي. دشمن دوستت را به دوستي نپذير، زيرا با دوست خود دشمني کردهاي. از نصيحت خالصانه به برادرت خود داري نکن، خواه پند در راه خير باشد و يا پرهيز از کار بد. خشم خود را آهسته آهسته فروبنشان، زيرا جرعهاي که از نظر نتيجه، شيرين تر و لذت بخش تر از فروبردن غيظ باشد نديدهام. با کسي که با تو بد رفتاري ميکند خوش رفتاري کن، زيرا او هم به زودي با تو نرم خواهد شد. به دشمن خود محبت کن که هميشه لطف، گام اول پيروزي است. اگر تصميم گرفتي از برادر دينيات جدا شوي، براي دوستي راه بازگشتي بگذار، که اگر او خواست بار ديگر دوست شود بتواند. کسي که به تو حسن ظن دارد، گمان او را حفظ کن. حق برادر خود [صفحه 71] را براي رفاقت زير پا نگذار، زيرا کسي که حق او را ضايع کني برادرت نخواهد بود. نبايد نزديکانت نسبت به تو بدترين مردم باشند. به کسي که از تو کناره گيري ميکند ميل نداشته باش. قطع رابطه با برادرت نبايد از ارتباط با وي قويتر و بدي با وي نبايد نيرومندتر از نيکي باشد. ظلم کسي که به تو ظلم کرده در نظرت بزرگ جلوه نکند، زيرا او به ضرر خود و نفع تو کار ميکند و پاداش کسي که به تو نزديکي کرده اين نيست که به او بدي کني». الحمدلله رب العالمين و العاقبه للمتقين
براي ياران و همراهان نهجالبلاغه «نردبان آسمان است اين کلام». روزگار و گذشت زمان و طرح افکار و انديشههاي نو، نه تنها از ارزش اين مجموعهي زيبا و نفيس نکاسته، بلکه بر ارج و قدر آن افزوده است.
هم به قدر تشنگي بايد چشيد
صفحه 69، 70، 71.