آيه ود


الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا

***

خداي رحمان کساني را که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته کرده اند, محبوب همه گرداند.

***

ايمان سرچشمه محبوبيت !

در سه آيه فوق كه پايانگر سوره مريم است باز هم سخن از مؤ منان با ايمان و نيز ظالمان و ستمگران بيايمان ، و سخن از قرآن و بشارتها و انذارهاى آنست ، و در حقيقت عصارهاى است از بحثهاى پيشين با نكته هاى تازه .

نخست ميفرمايد: ((كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند رحمان محبت آنان را در دلها مى افكند)) (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا).

بعضى از مفسران اين آيه را مخصوص امير مؤ منان على ( عليه السلام ) و بعضى شامل همه مؤ منان دانسته اند.

بعضى گفته اند منظور اين است كه خداوند محبت آنانرا در دلهاى دشمنانشان ميافكند، و اين محبت رشتهاى مى شود در گردنشان كه آنها را به سوى ايمان ميكشاند.

بعضى ديگر آن را به معنى محبت مؤ منان نسبت به يكديگر كه باعث قدرت و قوت و وحدت كلمه مى شود دانسته اند.

بعضى آن را اشاره به دوستى مومنان نسبت به يكديگر در آخرت دانسته ، و ميگويند آنها آنچنان به يكديگر علاقه پيدا ميكنند كه از ديدار هم برترين شادى و سرور به آنان دست مى دهد.

ولى اگر با وسعت نظر به مفاهيم وسيع آيه بينديشيم خواهيم ديد كه همه اين تفسيرها در مفهوم آيه جمع است بى آنكه با هم تضادى داشته باشند.

و نكته اصلى آن اين است كه : ((ايمان و عمل صالح )) جاذبه و كشش ‍ فوق - العادهاى دارد، اعتقاد به يگانگى خدا و دعوت پيامبران كه بازتابش در روح و فكر و گفتار و كردار انسان به صورت اخلاق عاليه انسانى ، تقوا و پاكى و درستى و امانت و شجاعت و ايثار و گذشت ، تجلى كند، همچون نيروهاى عظيم مغناطيس كشيده و رباينده است .

حتى افراد ناپاك و آلوده از پاكان لذت ميبرند، و از ناپاكانى همچون خود متنفرند، به همين دليل هنگامى كه فى المثل ميخواهند همسر يا شريكى انتخاب كنند تاكيد دارند كه طرف آنها پاك و نجيب و امين و درستكار باشد.

اين طبيعى است و در حقيقت نخستين پاداشى است كه خدا به مؤ منان و صالحان مى دهد كه دامنه اش از دنيا به سراى ديگر نيز كشيده مى شود.

با چشم خود بسيار ديدهايم اينگونه افراد پاك هنگامى كه چشم از جهان ميبندند، ديدهها براى آنها گريان مى شود، هر چند ظاهرا پست و مقام اجتماعى نداشته باشند، همه مردم جاى آنها را خالى مى بينند، همه خود را در عزاى آنها شريك محسوب ميدارند.

اما اينكه بعضى آن را در باره امير مؤ منان على ( عليه السلام ) دانسته و در روايات بسيارى به آن اشاره شده بدون شك درجه عالى و مرحله بالاى آن ، ويژه آن امام متقين است ، (و در نكته ها از اين روايات مشروحا بحث خواهيم كرد) ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه در مراحل ديگر همه مؤ منان و صالحان از طعم اين محبت و محبوبيت در افكار عمومى بچشند، و از اين مودت الهى سهمى ببرند، و نيز مانع از آن نخواهد بود كه دشمنان نيز در دل خود احساس محبت و احترام نسبت به آنها كنند.

جالب اينكه در حديثى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ميخوانيم : ان الله اذا احب عبدا دعا جبرئيل ، فقال يا جبرئيل انى احب فلانا فاحبه ، قال فيحبه جبرئيل ثم ينادى فى اهل السماء ان الله يحب فلانا فاحبوه ، قال فيحبه اهل السماء ثم يوضع له القبول فى الارض ! و ان الله اذا ابغض عبدا دعا جبرئيل ، فقال يا جبرئيل انى ابغض فلانا فابغضه ، قال فيبغضه جبرئيل ، ثم ينادى فى اهل السماء ان الله يبغض فلانا فابغضوه ، قال فيبغضه اهل السماء ثم يوضع له البغضاء فى الارض !

((هنگامى كه خداوند كسى از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئيل مى گويد من فلانكس را دوست دارم او را دوست بدار، جبرئيل او را دوست خواهد داشت ، سپس در آسمانها ندا مى دهد كه اى اهل آسمان ! خداوند فلانكس را دوست دارد او را دوست داريد، و به دنبال آن همه اهل آسمان او را دوست ميدارند، سپس پذيرش اين محبت در زمين منعكس مى شود.

و هنگامى كه خداوند كسى را دشمن بدارد به جبرئيل مى گويد من از او متنفرم ، او را دشمن بدار، جبرئيل او را دشمن ميدارد، سپس در ميان اهل آسمانها ندا مى دهد كه خداوند از او متنفر است او را دشمن داريد، همه اهل آسمانها از او متنفر ميشوند، سپس انعكاس اين تنفر در زمين خواهد بود.

اين حديث پر معنى نشان مى دهد كه ايمان و عمل صالح بازتابى دارد به وسعت عالم هستى ، و شعاع محبوبيت حاصل از آن تمام پهنه آفرينش ‍ را فرا ميگيرد، ذات پاك خداوند چنين كسانى را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و اين محبت در قلوب انسانهائى كه در زمين هستند پرتوافكن مى شود. راستى چه لذتى از اين بالاتر كه انسان احساس كند محبوب همه پاكان و نيكان عالم هستى است ؟ و چه دردناك است كه انسان احساس كند زمين و آسمان فرشته ها و انسانهاى با ايمان همه از او متنفر و بيزارند.

سپس به ((قرآن )) كه سرچشمه پرورش ايمان و عمل صالح است اشاره كرده مى گويد ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختيم ، تا پرهيزگاران را بوسيله آن بشارت دهى ، و دشمنان سرسخت و لجوج را انذار كنى )) (فانما يسرناه بلسانك

لتبشر به المتقين و تنذر به قوما لدا).

((لد)) (با ضم لام و تشديد دال ) جمع ((الد)) (بر وزن عدد) به معنى دشمنى است كه خصومت شديد دارد، و به كسانى گفته مى شود كه در دشمنى كردن متعصب ، لجوج و بى منطقند.

آخرين آيه به عنوان دلدارى به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منان (مخصوصا با توجه به اين نكته كه اين سوره در مكه نازل شده و در آن روز مسلمانان ، سخت تحت فشار بودند) و نيز به عنوان تهديد و هشدار به همه دشمنان عنود و لجوج مى گويد: چه بسيار اقوام بيايمان و گنهكارى را كه قبل از اينها هلاك و نابود كرديم آنچنان محو و نابود شدند كه اثرى از آنها باقى نماند، آيا تو اى پيامبر! احدى از آنها را احساس ميكنى ؟ يا كمترين صدائى از آنان ميشنوى ))؟ (و كم اهلكنا قبلهم من قرن هل تحس منهم من احد او تسمع لهم ركزا).

((ركز)) به معنى صداى آهسته است ، و به چيزهائى كه در زير زمين پنهان ميكنند ((ركاز)) گفته مى شود، يعنى اين اقوام ستمگر و دشمنان سرسخت حق و حقيقت آنچنان درهم كوبيده شدند كه حتى صداى آهستهاى از آنان به گوش نمى رسد.

نكته ها:



1 - محبت على ( عليه السلام ) در دلهاى مؤ منان

در بسيارى از كتب حديث و تفسير اهل تسنن (علاوه بر شيعه ) روايات متعددى در شان نزول آيه (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا) از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل شده است كه نشان مى دهد نخستين بار اين آيه در مورد على ( عليه السلام ) نازل گرديده است ، از جمله ((علامه زمخشرى )) در كشاف و ((سبط ابن الجوزى )) در تذكره و ((گنجى شافعى )) و ((قرطبى )) در تفسير مشهورش و ((محب الدين طبرى )) در ذخائر العقبى و ((نيشابورى )) در تفسير معروف خود، و ((ابن صباغ مالكى )) در فصول المهمه و ((سيوطى )) در در المنثور و ((هيثمى )) در صواعق المحرقه ، و ((آلوسى )) در روح المعانى را ميتوان نام برد از جمله :

1 - ثعلبى در تفسير خود از ((براء بن عازب )) چنين نقل مى كند: رسولخدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به على ( عليه السلام ) فرمود: قل اللهم اجعل لى عندك عهدا، و اجعل لى فى قلوب المؤ منين مودة ، فانزل الله تعالى : ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا: ((بگو خداوندا! براى من عهدى نزد خودت قرار ده ، و در دلهاى مؤ منان مودت مرا بيفكن ، در اين هنگام ، آيه ان الذين آمنوا... نازل گرديد)).

عين همين عبارت يا با كمى اختلاف در بسيارى از كتب ديگر آمده است .

2 - در بسيارى از كتب اسلامى اين معنى از ابن عباس نقل شده كه مى گويد: نزلت فى على بن ابى طالب ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا قال محبة فى قلوب المؤ منين ، يعنى : آيه ان الذين آمنوا... در باره على بن ابى طالب ( عليه السلام ) نازل گرديده ، و معنى آن اين است خدا محبت او را در دلهاى مؤ منان قرار مى دهد.))

3 - در كتاب ((صواعق )) از محمد بن حنفيه در تفسير اين آيه چنين نقل مى كند: لا يبقى مؤ من الا و فى قلبه ود لعلى و لاهلبيته : ((هيچ فرد با ايمانى پيدا نمى شود مگر اينكه در درون قلبش ، محبت على و خاندان او است )).

4 - شايد به همين دليل در روايت صحيح و معتبر از خود امير مؤ منان على ( عليه السلام ) چنين نقل شده : لو ضربت خيشوم المؤ من بسيفى هذا على ان يبغضنى ما ابغضنى و لو صببت الدنيا بجماتها على المنافق على ان يحبنى ما احبنى و ذلك انه قضى فانقضى على لسان النبى الامى انه قال لا يبغضك مؤ من و لا يحبك منافق : ((اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤ من بزنم كه مرا دشمن دارد هرگز دشمن نخواهد داشت ، و اگر تمام دنيا (و نعمتهايش ) را در كام منافق فرو ريزم كه مرا دوست دارد، دوست نخواهد داشت ، اين به خاطر آنست كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به صورت يك حكم قاطع به من فرموده است : اى على ! هيچ مؤ منى تو را دشمن نخواهد داشت و هيچ منافقى محبت تو را در دل نخواهد گرفت !))

5 - در حديثى از امام صادق ( عليه السلام ) ميخوانيم : كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در آخر نماز خود با صداى بلند به طورى كه مردم ميشنيدند در حق امير مؤ منان على ( عليه السلام ) چنين دعا ميكرد: اللهم هب لعلى المودة فى صدور المؤ منين ، و الهيبة و العظمة فى صدور المنافقين فانزل الله ان الذين آمنوا... ((خداوندا! محبت على ( عليه السلام ) را در دلهاى مؤ منان بيفكن ، و همچنين هيبت و عظمت او را در دلهاى منافقان ، در اين هنگام آيه فوق و آيه بعد از آن نازل شد)).

به هر حال همانگونه كه در تفسير آيات فوق گفتيم ، نزول اين آيه در مورد على ( عليه السلام ) به عنوان يك نمونه اتم و اكمل است و مانع از تعميم مفهوم آن در مورد همه مؤ منان با سلسله مراتب ، نخواهد بود.

2 - تفسير جمله يسرناه بلسانك ))

((يسرناه )) از ماده ((تيسير)) به معنى تسهيل است ، خداوند در اين جمله ميفرمايد: ((ما قرآن را بر زبان تو آسان كرديم تا پرهيزكاران را بشارت دهى و دشمنان سرسخت را انذار كنى اين تسهيل ممكن است از جهات مختلف بوده باشد:

1 - از اين نظر كه قرآن ، عربى فصيح و روانى است كه آهنگ آن در گوشها دلانگيز، و تلاوت آن بر زبانها آسان است .

2 - از نظر اينكه خداوند آنچنان تسلطى به پيامبرش بر آيات قرآن ، داده بود كه به آسانى و در همه جا و براى حل هر مشكل ، از آن استفاده ميكرد و پيوسته بر مؤ منان تلاوت مينمود.

3 - از نظر محتوا كه در عين عميق و پرمايه بودن درك آن سهل و ساده و آسان است ، اصولا آنهمه حقايق بزرگ و برجسته كه در قالب اين الفاظ محدود با سهولت درك معانى ريخته شده ، خود نشانهاى است از آنچه در آيه فوق ميخوانيم كه بر اثر يك امداد الهى ، صورت گرفته است .

در سوره قمر در آيات متعدد اين جمله تكرار شده است و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر: ((ما قرآن را براى تذكر و يادآورى آسان كرديم آيا پندگيرندهاى هست )).

پروردگارا! قلب ما را به نور ايمان ، و تمام وجود ما را به نور عمل صالح روشن فرما، ما را دوستدار مؤ منان و صالحان ، مخصوصا امام المتقين امير مؤ منان على ( عليه السلام ) بدار، و محبت ما را نيز در دلهاى همه مؤ منان بيفكن .

بار الها! جامعه بزرگ اسلامى ما كه با داشتن اين همه نفرات و امكانات وسيع مادى و معنوى در چنگال دشمنان گرفتار، و به خاطر پراكندگى و تفرقه صفوف ، ضعيف و ناتوان شده است در گرد مشعل ايمان و عمل صالح جمع بفرما.

خداوندا همانگونه كه گردنكشان و جباران پيشين را چنان هلاك و محو و نابود كردى كه كوچكترين صدائى از آنها به گوش نمى رسد، ابرقدرتهاى جبار زمان ما را نيز نابود كن ، شر آنها را از سر مستضعفان كوتاه فرما و قيام مؤ منان را بر ضد اين مستكبران به پيروزى نهائى برسان .

***

سوره مريم, آيه 96