آيه مع الصادقين


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ

***

اي کساني که ايمان آورده ايد, از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد.

***

با صادقان باشيد

در آيات گذشته ، سخن درباره گروهى از متخلفان در ميان بود، متخلفانى كه عهد و پيمان خود را با خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) شكسته ، و عملا اظهارات خود را در مورد ايمان به خدا و روز جزا تكذيب نموده بودند و ديديم كه چگونه مسلمانان با قطع رابطه خود از آنها تنبيهشان كردند!

اما در آيه مورد بحث اشاره به نقطه مقابل آنها كرده ، دستور مى دهد كه رابطه خود را با راستگويان و آنها كه بر سر پيمان خود ايستاده اند محكم بدارند.

نخست مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد)) (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ).

و براى اينكه بتوانند راه پر پيچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپيمايند اضافه مى كند: ((با صادقان باشيد)) (و كونوا مع الصادقين ).

در اينكه منظور از ((صادقين )) چه كسانى است ، مفسران احتمالات گوناگونى داده اند.

ولى اگر بخواهيم راه را نزديك كنيم ، بايد به خود قرآن مراجعه كنيم كه در آيات متعددى ((صادقين )) را تفسير كرده است .

در سوره بقره مى خوانيم : ليس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من آمن بالله و اليوم الاخر و الملائكة و الكتاب و النبيين و آتى المال على حبه ذوى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل و السائلين و فى الرقاب و اقام الصلوة و آتى الزكوة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرين فى الباساء و الضراء و حين الباس اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتقون (بقره - 177).

در اين آيه مى بينيم پس از آنكه مسلمانان را از گفتگوهاى اضافى درباره مساءله تغيير قبله نهى مى كند حقيقت نيكوكارى را براى آنها چنين تفسير مى كند: ايمان به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتب آسمانى و پيامبران ، سپس انفاق در راه خدا به نيازمندان و محرومان ، و بر پا داشتن نماز، و پرداختن زكات ، و وفاى به عهد، و استقامت در برابر مشكلات به هنگام جهاد، و پس از ذكر همه اينها مى گويد: كسانى كه اين صفات را دارا باشند، صادقان و پرهيزگارانند.

و به اين ترتيب صادق كسى است كه داراى ايمان به تمام مقدسات و بدنبال آن عمل در تمام زمينه ها باشد.

و در آيه 15 سوره حجرات مى خوانيم : انما المؤ منون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل الله اولئك هم الصادقون .

((مؤ منان تنها كسانى هستند كه ايمان به خدا و پيامبرش آورده ، سپس شك و ترديدى به خود راه نداده اند (و علاوه بر اين ) با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند، اينها صادقان هستند.

اين آيه نيز ((صدق )) را مجموعه اى از ايمان و عمل كه در آن هيچگونه ترديد و تخلفى نباشد معرفى مى كند.

و در آيه 8 سوره حشر مى خوانيم : للفقراء المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله اولئك هم الصادقون .

در اين آيه مؤ منان محرومى كه على رغم همه مشكلات ، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود بيرون رانده شدند، و جز رضاى خدا و يارى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هدفى نداشتند، به عنوان صادقان معرفى شده اند.

از مجموع اين آيات نتيجه مى گيريم كه ((صادقين )) آنهائى هستند كه تعهدات خود را در برابر ايمان به پروردگار به خوبى انجام مى دهند، نه ترديدى به خود راه مى دهند، نه عقب نشينى مى كنند، نه از انبوه مشكلات مى هراسند بلكه با انواع فداكاريها، صدق ايمان خود را ثابت مى كنند.

شك نيست كه اين صفات مراتبى دارد، بعضى ممكن است در قله آن قرار گرفته باشند كه ما نام آنها را معصومان مى گذاريم ، و بعضى در مراحل پائينتر.

آيا منظور از صادقين تنها معصومان است ؟

گر چه مفهوم صادقين همانگونه كه در بالا ذكر كرديم ، مفهوم وسيعى است ، ولى از روايات بسيارى استفاده مى شود كه منظور از اين مفهوم در اينجا تنها معصومين هستند.

سليم بن قيس هلالى چنين نقل مى كند: كه روزى اميرمؤ منان (عليه السلام ) با جمعى از مسلمانان گفتگو داشت از جمله فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آيا مى دانيد هنگامى كه خدا ((يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين )) را نازل كرد سلمان گفت : اى رسولخدا آيا منظور از آن عام است يا خاص ؟

پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: ماءمورين به اين دستور همه مؤ منانند و اما عنوان صادقين مخصوص برادرم على (عليه السلام ) و اوصياء بعد از او تا روز قيامت است .

هنگامى كه على (عليه السلام ) اين سؤ ال را كرد، حاضران گفتند آرى اين سخن را از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) شنيديم .

((نافع )) از ((عبد الله بن عمر)) در تفسير آيه چنين نقل مى كند كه خداوند نخست به مسلمانان دستور داد كه از خدا بترسند، سپس فرمود: كونوا مع الصادقين يعنى مع محمد و اهلبيته (با پيامبر اسلام و خاندانش ).

گر چه بعضى از مفسران اهل تسنن مانند نويسنده المنار ذيل روايت فوقرا به اين صورت نقل كرده اند مع محمد و اصحابه .

ولى با توجه به اينكه مفهوم آيه عام است و هر زمانى را شامل مى شود و مى دانيم صحابه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در زمان محدودى بودند، عبارتى كه در كتب شيعه از عبد الله بن عمر نقل شده صحيحتر به نظر مى رسد.

نويسنده تفسير برهان نظير اين مضمون را از طرق اهل تسنن نقل كرده و مى گويد: ((موفق بن احمد)) به اسناد خود از ((ابن عباس )) در ذيل آيه فوق چنين

نقل كرده : هو على بن ابى طالب (او على بن ابى طالب است ).

سپس مى گويد: همين مطلب را ((عبدالرزاق )) در كتاب ((رموزالكنوز)) نيز آورده است .

اما مساءله مهمتر اين است كه در آيه فوق دو دستور داده شده نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن با صادقين ، اگر مفهوم صادقين در آيه عام باشد و همه مؤ منان راستين و با استقامت را شامل گردد بايد گفته شود و كونوا من الصادقين از صادقين باشيد، نه با صادقين باشيد (دقت كنيد).

اين خود قرينه روشنى است كه ((صادقين )) در آيه به معنى گروه خاصى است .

از سوى ديگر منظور از همراه بودن اين نيست كه انسان همنشين آنها باشد بلكه بدون شك منظور آن است كه همگام آنها باشد.

آيا اگر كسى معصوم نباشد ممكن است بدون قيد و شرط، دستور پيروى و همگامى با او صادر شود؟ آيا اين خود دليل بر آن نيست كه اين گروه تنها معصومانند؟!

بنابراين آنچه را از روايات استفاده كرديم ، با دقت و تاءمل از خود آيه نيز مى توان استفاده كرد.

جالب توجه اينكه مفسر معروف ((فخررازى )) كه به تعصب و شك آورى معروف است ، اين حقيقت را پذيرفته (هر چند غالب مفسران اهل تسنن ، با سكوت ، از اين مساءله گذشته اند!) و مى گويد: ((خداوند مؤ منان را به همراه بودن با صادقين دستور داده ، بنابراين آيه دلالت بر اين دارد كه : آنها كه جائز الخطا هستند بايد به كسى اقتدا كنند كه معصوم است ، تا در پرتو او از خطا مصون بمانند، و اين معنى در هر زمانى خواهد بود، و هيچ دليلى بر اختصاص آن به عصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نداريم )).

ولى بعدا اضافه مى كند: ((قبول داريم كه مفهوم آيه اين است و در هر زمانى بايد معصومى باشد، اما ما اين معصوم را مجموع امت مى دانيم نه يك فرد!، و به تعبير ديگر اين آيه دليل بر حجيت اجماع مؤ منين و عدم خطاى مجموع امت است )):

به اين ترتيب فخر رازى نيمى از راه را به خوبى پيموده ، اما در نيمه دوم گرفتار اشتباه شده است ، اگر او به يك نكته كه در متن آيه است توجه مى كرد نيمه دوم راه را نيز بطور صحيح مى پيمود، و آن اينكه اگر منظور از صادقان مجموع امت باشد، خود اين ((پيرو)) نيز جزء آن مجموع است ، و در واقع پيرو جزئى از پيشوا مى شود، و اتحاد تابع و متبوع خواهد شد، در حالى كه ظاهر آيه اين است كه پيروان از پيشوايان ، و تابعان از متبوعان جدا هستند (دقت كنيد).

نتيجه اينكه آيه فوق از آياتى است كه دلالت بر وجود معصوم در هر عصر و زمان مى كند.

تنها سؤ الى كه باقى مى ماند اين است كه ((صادقين )) جمع است و بايد در هر عصرى معصومان ، متعدد باشند.

پاسخ اين سؤ ال نيز روشن است و آن اينكه مخاطب تنها اهل يك عصر نيستند، بلكه آيه تمام اعصار و قرون را مخاطب ساخته و مسلم است كه مجموع مخاطبين همه اعصار با جمعى از صادقين خواهند بود، و به تعبير ديگر چون در هر عصرى معصومى وجود دارد، هنگامى كه همه قرون و اعصار را مورد توجه قرار دهيم سخن از جمع معصومان به ميان خواهد آمد، نه از يك فرد.

شاهد گوياى اين موضوع آن است كه در عصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) جز او كسى كه واجب الاطاعة باشد وجود نداشت ، و در عين حال آيه به طور مسلم شامل مؤ منان زمان او مى شود، بنابراين مى فهميم منظور جمع در يك زمان نيست بلكه جمع در مجموعه زمانهاست.

***

سوره توبه, آيه 119