آيه ليله المبيت


وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ

***

کساني هستند که از جان خود در راه رضاي خدا ميگذرند و خدا بر اين بندگان مهربان است.

***

اين آيه در مقابل آيه اول از آيات مورد بحث است, که آنجا هم مي فرمود : ( و من الناس), و از اين مقابله فهميده مي شود که وصف در اين جمله نيز در مقابل وصف آن جمله است يعني همانطور که مراد از جمله : و من الناس من يعجبک بيان اين معنا است که در آن عصر و آن ايام مردي وجود داشته که به گناهان خود افتخار ميکرده, و عزت ميفروخته, و از خودش خوشش مي آمده, و به ظاهر دم از صلح ميزده, در حالي که در دل نقشه دشمني مي کشيده, مردي بوده که از رفتارش چيزي جز فساد و هلاک عايد دين و انسانيت نمي شده.


همچنين از جمله : و من الناس من يشري نفسه... , نيز فهميده مي شود در آن روز مردي وجود داشته که جز به پروردگار خود نمي باليده, و جز به دست آوردن رضاي خداي تعالي هيچ هدفي را دنبال نمي کرده, مردي بوده که رفتارش امر دين و دنيا را اصلاح مي کرده, و به وسيله او حق احقاق ميشده , و عيش انسانها پاکيزه مي شده, و بشر از برکات اسلام برخوردار مي شد.


با اين بيان ارتباط ذيل آيه با صدر آن به خوبي روشن مي گردد, و معلوم مي شود که چرا در ذيل آيه فرموده : و الله رووف بالعباد, خدا نسبت به بندگان رووف است ؟ چون وجود چنين فردي در ميان انسانها خود رافتي است از خداي سبحان به بندگانش آري اگر مرداني داراي اين صفات بين مردم و در مقابل آن دسته ديگر از مردان منافق و مفسده جو وجود نداشتند, ارکان دين منهدم مي شد, و در بناي صلح رشاد سنگي روي سنگ قرار نمي گرفت.


اما خداي تعالي همواره آن باطلها را به وسيله اين حقها از بين برده, و افساد دشمنان دين را به وسيله اصلاح اولياءش تلافي و تدارک مي کند, همچنانکه خودش فرموده : و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذکر فيها اسم الله کثيرا (1) و نيز فرموده : فان يکفر بها هولاء فقد وکلنا بها قوما ليسوا بها بکافرين. (2)


پس فسادي که در دين و دنيا راه پيدا مي کند, از ناحيه عده اي از افراد است که جز خودپرستي هواي ديگري بر سر ندارند, و اين فساد و شکافي که اينان در دين ايجاد مي کنند جز باصلاح و اصلاح آن دسته ديگر که خود را به خداي سبحان فروخته و در دل جز به پروردگار خود نمي انديشند پر نمي شود, و زمين و زمينيان به صلح نمي گرايند, و خداي تعالي اين معامله سودمند خود را در آيه شريفه : ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه, يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون, و عدا عليه حقا في التوريه و النجيل و القرآن, و من اوفي بعهده من الله فاستبشروا ببيعکم الذي بايعتم به (3) و اين موضوع در آيات ديگري نيز خاطرنشان گرديده است.





بحث روايتي






در الدر المنثور از سدي روايت آورده در تفسير آيه و من الناس من يعجبک قوله... گفته است : اين آيه در باره اخنس بن شريق ثقفي, هم پيمان بني زهره نازل شد, که وي در مدينه به خدمت رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) رسيد, و عرضه داشت : آمده ام تا اسلام بياورم, و خدا ميداند که من در دعويم راستگويم, رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) خوشش آمد , و بهمين جهت خداي تعالي فرمود : و يشهد الله علي ما في قلبه.


اخنس از حضور رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) بيرون شد و به زراعتي از مسلمانان و شتراني از ايشان برخورد زراعت را آتش زد, و شتران را پي کرد, و بدين جهت خداي سبحان فرمود : و اذا تولي سعي في الرض... (4)


و در مجمع از ابن عباس نقل کرده که گفت : اين آيات سه گانه در باره همه رياکاران نازل شده, که در ظاهر چيزهائي را اظهار مي کنند که خلف باطنشان است و صاحب مجمع اضافه کرده که اين معنا از امام صادق (عليه السلام) روايت شده. (5)


مولف : و ليکن اين روايت با ظاهر آيات منطبق نيست. و در بعضي از روايات ائمه اهل بيت (عليهمالسلام) آمده : که آيات نازله در باره دشمنان ايشان نازل شده است.


و در مجمع از امام صادق (عليه السلام) روايت آورده که در ذيل جمله : و يهلک الحرث و النسل فرموده : مراد از حرث در اينجا دين, و مراد از نسل انسان است. (6)


مولف : بيان اين روايت گذشت و اين نيز روايت شده که مراد از حرث ذريه و زراعت هر دو است, و به هر حال مساله تطبيق آيه بر مصداق امري است آسان. (7)


و در امالي شيخ از علي بن الحسين (عليه السلام) روايت آمده که در ذيل جمله : و من الناس من يشري نفسه... , فرموده : اين جمله در باره علي (عليه السلام) نازل شده, که در شب هجرت در بستر رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) خوابيد. (8)


مولف : روايات از طرق شيعه و سني بسيار آمده که آيه نامبرده در باره شب فراش نازل شده, که تفسير برهان به پنج طريق آن را از ثعلبي و ديگران نقل کرده است. ‎(9)


و در الدر المنثور است که ابن مردويه از صهيب روايت کرده که گفت : وقتي مي خواستم از مکه به سوي رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) هجرت کنم قريش به من گفتند اي صهيب تو آن روز که به شهر ما آمدي دست خالي بودي, و حال که ميخواهي کوچ کني اموالت را هم ميبري و اين به خدا سوگند ممکن نيست, و هرگز نمي گذاريم آنها را با خود ببري, من به ايشان گفتم : آيا اگر اموالم را به شما واگذار کنم دست از من بر مي داريد ؟ گفتند : بله به ناچار اموالم را به طرفشان پرتاب کردم و آزاد شدم, و از مکه بيرون آمده به مدينه رسيدم, اين خبر به رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) رسيد, دو بار, فرمود : صهيب در معاملهاش سود برد. (10)


مولف : در المنثور اين قصه را به چند طريق ديگر روايت کرده, که در بعضي از آنها آمده : آيه و من الناس من يشري... نيز در اين قصه نازل شده, و در بعضي ديگر آمده آيه نامبرده در باره ابي ذر و صهيب نازل شده که هر دو جان خود را با مال خود خريدند, ولي ما در سابق هم گفتيم که آيه شريفه با اين احتمال که شراء به معناي خريدن باشد نمي سازد, (بلکه شراء که در لغت هم به معناي خريدن است و هم فروختن. در آيه شريفه به معناي فروختن است, و تنها با معامله علي (عليه السلام) در ليله المبيت قابل انطباق است).


و در مجمع روايتي از علي (عليه السلام) نقل کرده که فرمود : مراد از اين آيه کسي است که به خاطر امر به معروف و نهي از منکر کشته شود. (11)


مولف : اين بيان عموم آيه شريفه است پس منافات ندارد که شان نزول خاصي داشته باشد.





پاورقي


1 - و اگر نبود که خداي تعالي شر بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع ميکرد, هر آينه نه صومعهاي به جاي ميماند و نه کليسا و نه مساجدي که نام خدا در آنها زياده برده ميشود. "سوره حج آيه 04"


2- اگر اينان به اسلام کفر بورزند باکي نيست چون ما مردمي را برانگيخته ايم, که هرگز به آن کفر نميروند, "سوره انعام آيه 98"


3 - خداوند از مومنين جان و مالشان را خريده در مقابل اينکه بهشت از آن آنان باشد, و اين مومنين در راه خدا جهاد مي کنند مي کشند وکشته مي شوند, و اين وعدهاي است که وفاي به آن حق است, و عدهاي است که هم در توارت آمده, و هم در انجيل, و هم در قرآن و چه کسي با وفاتر به عهد است از خدا, پس شما مومنين را بشارت باد به اين فروشي که خريدارتان در آن خداست. "سوره توبه آيه 211"


4 - الدر المنثور ج 1 ص 238


5 - مجمع البيان ج 1 ص 300


6 - مجمع البيان ج 2 ص 300


7 - مجمع البيان ج 2 ص 300


8 - امالي شيخ طوسي ص 185 طبع قديم


9 - تفسير برهان ج 1 ص 206 تا 207


10 - الدر المنثور ج 1 ص 239


11 - مجمع البيان ج 2 ص 301

***

سوره بقره, آيه 207