داغ دل
در همه ملك جهان نيست چو من تنهايى
من و چاه غم واندوه و دلى شيدايى
آشنايان و غريبان همگى پشت كنند
آشنا با دل خويشم به شب تنهايى
سينهام مجمر سوزان شده، قلبم آتش
ديده ام گشته ز خوناب غمت دريايى
دل من كوچهاى از داغ عزاى تو شده
كوى هجران تو از ناله شده غوغايى
خيمه ى ماتم تو گشته به پا در قلبم
گوشه گوشه همه جا با تو كنم آوايى
كنج محراب دعا ياد مدينه هستم
غرق خون با تو نمايم ز وفا نجوايى
رو نماى تو كنم چهره ى گلگون زهرا
تا در جنت خود بهر على بگشايى