خاك عزا
على آن روح مناجات و نماز
شرح قرآن سخن چون شكرش
گفت: با خود كه كمر محكم كن
بهر مردن كه عيان شد اثرش
تا كه نزديك بشد صبح وصال
مسجد كوفه بشد باز، درش
على آن بنده تسليم خدا
صاحب الامر قضا و قدرش
كعبه زادى كه خدا دعوت كرد
باز ديگر به سراى دگرش
چونكه جا در بر محراب گرفت
من چه گويم كه چه آمد به سرش
كوفه لرزيد ز تكبير على
ناله برخاست ز سنگ و شجرش
فلك افشاند به سر، خاك عزا
چرخ واماند ز سير و گذرش
آه از آن دم كه على غرق به خون
بود بر دوش شبير و شبرش
آه از آن دم كه حسانا زينب
چشمش افتاد به فرق پدرش