نفس رسول اكرم


اي علم ملت و نفس رسول

حلقه كِش علم تو گوش عقول

اي به تو مختوم كتاب وجود

وي به تو مرجوع حساب وجود

داغ كِش نافه تو مشك ناب

جزيه ده سايه تو آفتاب

خازن سبحاني و تنزيل وحي

عالم رباني و تأويل وحي

آدم از اقبال تو موجود شد

چون تو خلف داشت كه مسجود شد

تا كه شده كُنْيَت تو بوتراب

نُه فلك از جوي زمين خورده آب

راه حق و هادي هر گمرهي

ما ظلماتيم و تو نور اللّهي

آنكه گذشت از تو و غيري‌ گزيد

نور بداد ابله و ظلمت خريد

وانكه ز تو بر ديگري ديده دوخت

خاك سيه بستد و گوهر فروخت

تبيان