قصيده واره غدير
صداى كيست چنين دلپذير مىآيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير مىآيد؟
صداى كيست كه اين گونه روشن و گير است ؟
كه بود و كيست كه از اين مسير مىآيد؟
چه گفته است مگر جبرئيل با احمد؟
صداى كاتب و كلك دبير مىآيد
خبر، به روشنى روز در فضا پيچيد
خبر دهيد: كسى دستگير مىآيد!
كسى بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست
به دستگيرى طفل صغير مىآيد
على به جاى محمد به انتخاب خد
خبر دهيد: بشيرى نذير مىآيد!
كسى به سختى سوهان به سختى صخره
كسى به نرمى موج حرير مىآيد
كسى كه مثل كسى نيست، مثل او تنهاست
كسى شبيه خودش بى نظير مىآيد
خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خبر دهيد به ياران: غدير مىآيد
به سالكان طريق شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير مىآيد
خبر دهيد به ياران: دوباره از بيشه
صداى روشن يك شرزه شير مىآيد
خم غدير به دوش از كرانهها، مردى
به آبيارى خاك كوير مىآيد
كسى دوباره به پاى يتيم مىسوزد
كسى دوباره سراغ فقير مىآيد
كسى حماسهتر از اين حماسههاى سبك
مرتضى اميرى اسفندقه