سرانگشت يدالهي
اي گشته ز روي صدق دمساز علي
وي گوش دل تو پر ز آواز علي
در هر شب آدينه به محراب دعا
مانند کميل باش همراز علي
***
بنگر به شکوه و حشمت و جاه کميل
شد عرش نشين کبوتر آه کميل
خواهي که شوي زنده ز انفاس علي
در هر شب جمعه باش همراه کميل
***
آمد رمضان و مي دهد ماه نويد
کز مشرق آرزو گل نور دميد
هر کس که نهاد گام در راه علي
در خلوت دل به وصل دلدار رسيد
***
با پردگيان قدس دمساز علي است
درگلشن غيب نغمه پرداز علي است
او دم ز «سلوني» زد و ارباب صفا
گفتند به حق واقف هر راز علي است
***
اي بر تو درود و روح حق خواهي تو
درمانده رهينِ لطف و همراهي تو
از کار فروبسته گره گردد باز
شاها به سرانگشت يدالهي تو
***
سرچشمه ي فيض و منبع جود علي است
از خلقت کاينات مقصود علي است
آنکس که ز درد و رنج محنت زدگان
يک لحظه به عمر خود نياسود علي است
***
ما هديه به دوست جز سروتن نکنيم
در بستر گرم، ميل مردن نکنيم
ما پيرو مرتضاي لشکر شکنيم
در روز دّغا پشت به دشمن نکنيم
***
اي روي تو آئينه حسن ازلي
با امر خدا، بر همه ي خلق ولي
چون نام تو مشتق است ز اسماء الاه
شايان تو بود زين سبب نام علي
محمود شاهرخي – جذبه