خطبه حضرت اميرالمؤ منين (ع )


حضرت در اين خطبه بعد از حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبر گرامى اسلام سخنانى راجع به فتنه و التقاط و پيروى از هوى و آرزوهاى بى جا دارد و در ادامه مى فرمايد:
انّى سمعت رسول اللّه (ص ) يقول : كيف انتم اذا لبستكم فتنه يربو فيها الصغير و يهرم فيها الكبير يجرى النّاس عليها و يتّخذونها سنّة فاذا غير منها شى قيل : قد غيّرت السّنّة " و قد اتى النّاس منكرا.
از رسول خدا شنيدم كه فرمود: چگونه خواهيد بود، زمانى كه فتنه اى شما را برگيرد كه كوچك در آن بزرگ و بزرگ در آن پير گردد مردم طبق آن عمل كنند و آن را به عنوان سنّت (پسنديده ) بپذيرد به گونه اى كه هرگاه اندكى از آن (فتنه ها و بدعتها) تغيير كند گفته شود، سنّت تغيير يافته و مردم منكر انجام مى دهند.
سپس حضرت به اطراف خود كه عدّه اى از خاندان و خواص و پيروانش ‍ حضور داشتند نگاه كرده و فرمود:
قد عملت الولاه قبلى اعمالا خالفوا فيها رسول اللّه (ص )... و لو حملت النّاس على تركها و حولتها الى مواضعها و الى ما كانت فى عهد رسول اللّه (ص ) لتفرق عنى جندى حتّى اءبقى وحدى او قليل من شيعتى الّذين عرفوا فضلى و امامتى من كتاب اللّه عزّوجلّ و سنتّة رسول اللّه (ص ).
حاكمان قبل از من اعمالى را انجام داده اند كه در آن با رسول خدا مخالفت كرده اند... و اگر چنانچه مردم را وادار كنم بر ترك (بدعتها) و آنچه در زمان پيامبر بوده انجام دهيم . هر آينه لشكرم از اطرافم پراكنده شود، به گونه اى كه تنها باقى مى مانم ، يا تنها گروه اندكى از شيعيانم كه فضل و برترى مرا شناخته و طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر، امامت من را واجب مى دانند باقى خواهند ماند.
بعد از آن حضرت سى ويك مورد از مواردى را كه بر خلاف دستور پيامبر عمل شده بر مى شمرد از جمله : مساءله فدك ، قطائعى كه رسول خدا (ص ) به گروهى داد و با آن مخالفت شد، به زور گرفتن منزل جعفر و اضافه نمودن آن به مسجد، امتيازاتى كه در تقسيم بيت المال به وجود آمده بود، تحريم حج نساء و متعه ، عدم جهر به بسم اللّه الرّحمن الرّحيم در نماز و بدعتهائى كه درباره وضوء، غسل ، نماز و گرفتن زكات ايجاد شده و...
و مى فرمايد: اگر من اين موارد را اصلاح مى كردم ((اذا لتفرقوا عنّى )) مردم از اطراف من پراكنده مى شدند.
سپس حضرت نمونه اى از مخالفت مردم را ذكر مى كند و مى فرمايد: من در ماه رمضان دستور دادم كه تنها نمازهاى واجب خود را به جماعت بخوانند و آنها را آگاه نمودم كه :
انّ اجتماعهم فى النوافل بدعة .
نمازهاى مستحبى را به جماعت خواندن بدعت است .
بلافاصله گروهى از نيروهاى نظامى لشكرم داد زدند. اى اهل اسلام سنّت عمر تغيير پيدا كرده ما را از خواندن نماز در ماه رمضان نهى مى كند.
و لقد خفت ان يثوروا فى ناحية جانب عسكرى .
ترسيدم كه عده اى از لشكرم شورش كنند و با من به مخالفت برخيزند.
سپس حضرت از رفتار مردم و عصيان آنان اظهار نگرانى كرده مى فرمايد:
ما لقيت من هذه الامّة من الفرقة و طاعة ائمة الضلالة و الدّعاة الى النّار.
آنچه من از اين امّت ديده ام عبارت است از، افتراق ، پيروى از رهبران باطل و گمراه كننده و دعوت به آتش .
در آخر حضرت به خمس اشاره مى كند و مى فرمايد: من نتوانستم حق ذى القربى را از خمس به خاندان عصمت و طهارت بدهم با اين كه آنها از زكات محروم شده و خمس براى آنان تعيين گرديده است .(5)
در ارتباط با سهم ذى القربى از ابن عبّاس نقل شده كه خمس در زمان رسول خدا به پنج قسمت تقسيم مى شد امّا ابوبكر، عمر و عثمان سهم رسول و ذى القربى را ساقط كرده و خمس را به سه سهم تقسيم مى كردند. على (ع ) نيز طبق اين نظر و روش عمل كرد و خمس را به سه قسمت تقسيم مى نمود.(6)
از سخن ابن عبّاس استفاده مى شود كه حضرت نتوانسته در باب خمس ‍ سنّت پيامبر را عمل كند. از اين رو طبق نظر خلفاى سابق عمل كرده است .
از سخنان حضرت در اين خطبه به دست مى آيد كه مردم آگاهى لازم را براى اجراى تمام احكام اسلامى نداشته و يا انگيزه هاى ديگرى باعث شده است كه به نظرات آن حضرت بى توجّه باشد؛ اجرا نشدن برخى قوانين دليل بر فساد حكومت نيست بلكه عدم تحمل افراد جامعه و مشكلات موجود در اجتماع اجراى بعضى از قوانين را به تاءخير مى اندازد.
مردم به گونه اى اطاعت على (ع ) را رها كرده و آن حضرت را تنها گذاشتند كه آرزو مى كند خداوندى را از شرّ آنان نجات دهد.(7) و به خاطر اين كه به نظرات و افكار وى بى توجّه هستند مى فرمايد: ((لاراءى لمن لايطاع ))(8) رهبرى كه اطاعت نشود نظرى ندارد)) مشكلات و موانع سياسى ، اجتماعى باعث شد كه حضرت فرصت نيابد آن گونه كه بايسته است و خود بارها اعلام كرده بود بدعتها را از بين برده و به دستورات اسلام جامه عمل بپوشاند.