اختيارات استانداران و فرمانداران


از روش حضرت اميرالمؤ منين (ع ) استفاده مى شود كه ايشان در نصب كارگزاران به دو گونه عمل مى كرد:
1- گروهى كه آنها را براى مناطق حسّاس و بزرگ انتخاب مى كرد كه مى توان از آنها تعبير به ((استاندار)) نمود.
2- گروهى كه آنها را براى منطقه هاى كوچكتر برمى گزيد كه مى شود از آنها به ((فرماندار)) و ((بخشدار)) تعبير نمود.
البتّه اين دو، غير از كارگزارانى بودند كه حضرت براى جمع آورى صدقات و نظارت بر بازار انتخاب مى كرد؛ همچون مصعب بن يزيد انصارى ، عامل صدقات مداين (95) و ابن هرمه .(96)
روش حضرت معمولا نسبت به گروه اول ، بدين گونه بود كه در هنگام اعزام آنها به منطقه ماءموريتشان ، براى ايشان دو نامه مى نوشت . در يك نامه آنها را به اين سمت منصوب مى كرد و دستورات لازم كه بايد رعايت كنند و سياستى را كه مى بايد در پيش بگيرند، به آنها يادآورى مى كرد. نامه دوم را به مردم آن منطقه مى نوشت و حاكم آن منطقه را به آنها معرّفى مى كرد و احيانا دستوراتى را كه به او داده بود، تذكّر مى داد.
اين گروه ، اختيارات زيادى داشتند. برپايى نماز جمعه و جماعت ، قضاوت ، فرماندهى لشكر و اداره امور آن منطقه تماما به عهده آنها بود؛ چنانكه از عهدنامه مالك اشتر، اين اختيارات تام بخوبى استفاده مى شود. گرچه آن عهدنامه ، منشورى جاويدان و عام است ، از مصداقهاى بارز آن ، ماءموريت مالك اشتر در مصر است . از اين دسته مى توان استاندارن مصر، بصره و مداين را نام برد. حضرت براى قيس بن سعد، محمد بن ابى بكر و مالك اشتر در مصر و عثمان بن حنيف و ابن عباس در بصره و حذيفه در مداين چنين اختياراتى قايل بودند. احتمالا قيس بن عباس در مكه و عبدالله بن عباس در يمن داراى چنين اختياراتى بودند. مناطق مهمّ و حساس در آن زمان ، بيش از منطقه هاى مكّه ، بصره ، يمن و مصر نبود، زيرا در ابتدا مدينه و بعد از آن كوفه ، مركز حكومت حضرت بود و شام نيز در كنترل معاويه بود؛ مناطق فتح شده ايران نيز از اهميّت زيادى برخوردار نبود، چون از مركز حكومت به دور بود و ماليات آن در بيشتر مناطق ، در كنترل استان بصره بود.
در مورد گروه دوم ، حضرت افراد را به آن مناطق اعزام مى كرد و گاهى طىّ نامه اى او را به مردم معرّفى مى نمود.
ما، در كتب تاريخ ، به نامه اى كه عنوان ((عهد ولايت )) داشته باشد، در اين مورد كمتر برخورد كرديم و آنچه وجود دارد، نامه هايى است كه در هنگام كارگزارى ، حضرت اميرالمؤ منين (ع ) به آنها نوشته است .
اختيارات اين گروه ، محدود است ؛ گاهى ممكن است حالت فرماندهى نيروها و امامت جمعه و جماعت را داشته باشند و قضاوت به عهده ديگرى باشد و در برخى موارد منصب قضاوت نيز به عهده آنان است . اين گروه ، تابع رهبر مسلمين مى باشند و در محدوده اختياراتى كه در هنگام اعزام به آنها داده شده است ، عمل مى كنند.
آنچه ما بيان كرديم ، مواردى است كه از روش حضرت و مطالعه آن ، به دست آورده ايم . اما در باب مسائل حكومتى ، توسط علماى اهل سنت نوشته شده است ، به اين دو مورد و مورد سوّمى - كه ما ذكر نكرده ايم و قابل تطبيق با حكومت خودمختار است - تصريح شده است .