تعدادي از بخشنامه هاي حضرت به كارگزارانش


حضرت اميرالمؤ منين (ع ) علاوه بر اين كه اعمال تك تك كارگزارانش ‍ را زير نظر داشت و توصيه هاى لازم را به آنها مى كرد، در بعضى از مواقع بخشنامه هايى در زمينه هاى گوناگون صادر مى كرد كه ما چند نامه حضرت را در اين باره نقل مى كنيم :
1- بعد از مرگ عثمان و بيعت مردم با حضرت ، ايشان طىّ نامه اى به فرماندهان لشكر كه در گوشه و كنار كشور اسلامى پراكنده بودند و مسؤ وليت حفظ و اداره مناطق خود را به عهده داشتند، چنين نوشت :
امّا بعد، فانّما اءهلك من كان قبلكم اءنّهم منعوا النّاس الحقّ فاشتروه و اءخذوهم بالباطل فاقتدوه .(77)
آنچه باعث هلاكت كسانى كه قبل از شما بودند گرديد، اين بود كه آنان ، مردم را از حقّ محروم كردند، پس آن را فروختند (و رها كردند و يا با رشوه خريدند) و آنها را به باطل گرفتار كردند، پس مردم نيز پيروى كردند.
يعنى ، جلوگيرى امرا، فرماندهان و حكّام از حق ، باعث گرايش مردم به باطل گرديد و اين امرا هستند كه مى توانند مردم را در جهت صحيح قرار داده ، آنان را از انحراف باز دارند.
2- حضرت اميرالمؤ منين طىّ بخشنامه اى به كارگزاران خود دستور داد كه بايد احترام مسلمانان را مراعات كنند، امّا اين بدان معنا نيست كه تسليم توقّعات غلط آنها شوند.
امام صادق (ع ) مى فرمايد كه حضرت اميرالمؤ منين به كارگزاران خود چنين مى نوشت :
لاتسخروا المسلمين و من ساءلكم غير الفرضية فقد اعتدى فلا تعطوه .(78)
مسلمانان را مسخره نكنيد و هركس بيشتر از آنچه مقرّر شده است ، از شما طلب كرد، از مرز خود تجاوز كرده است ، پس به او چيزى ندهيد.
يعنى مساوات را درباره حقوق مسلمانان مراعات كنيد و از مرز عدالت خارج نشويد.
3- درباره جلوگيرى از اسراف و صرفه جويى در بيت المال ، طىّ نامه اى به تمام كارگزاران خود نوشت :
اءدقّوا اقلامكم و قاربوا بين سطوركم و احذفوا عنّى فضولكم و اقصدوا قصد المعانى و ايّاكم و الاكثار فانّ اموال المسلمين لاتحتمل الاضرار.(79)
نوك قلمهاى خود را تيز كنيد و خطوط را نزديك بنويسيد و كلمات اضافى براى من ننويسيد و به معانى توجّه كنيد و از زياده روى بر حذر باشيد، زيرا اموال مسلمانان تحمّل ضرر را ندارد.
4- حضرت طىّ بخشنامه اى درباره نماز، اوقات آن را تعيين نمود و در آخر اين گونه به آنها توصيه كرد:
و صلّوا بهم صلاة اءضعفهم و لاتكونوا فتّانين .(80)
و نماز بخوانيد به صورتى كه حال ضعيف ترين افراد را (با كوتاه كردن نماز) مراعات كنيد و باعث فتنه و فاسد نباشيد (با طول دادن نماز و ايجاد مشقّت براى ماءمومين آنان جماعت را ترك كرده و يا باعث بطلان نمازشان گردد).
5- حضرت در نامه اى كه به فرماندهان لشكر و مرزبانان نوشت ، حقوق متقابل حاكم و كارگزارانش را يادآورى نمود و در ابتدا فرمود:
اءمّا بعد، فانّ حقّا على الوالى اءن لايغيّره على رعيّته فضل ناله و لاطول خصّ به و اءن يزيده ما قسم اللّه له من نعمه دنوّا من عباده و عطفا على اخوانه .
سزاوار است كارگزار را فضلى كه به او رسيده و نعمتى كه به او اختصاص ‍ داده شد، سبب تغيير حال او بر رعيّت نشود (مقام ، او را به آزار ديگران واندارد) و نعمتهايى كه خداوند بهره او گردانيده است ، وى را به نزديكى بيشتر با بندگان خدا و مهربانى فزونتر بر برادرانش وادارد.
سپس درباره حقوق متقابل فرمود:
آگاه باشيد حقّ شما بر من اين است كه رازى را از شما پوشيده ندارم ، مگر در جنگ و كارى را بدون مشورت با شما انجام ندهم ، مگر در حكم شرعى و در رساندن حقّى را كه بجاست كوتاهى نكنم و از آن قبل از تمام كردنش دست برندارم و اين كه شما در حقّ، نزد من برابر باشيد. پس هرگاه رفتار من با شما چنين شد، بر خداست كه نعمت را بر شما تمام كند و حقّ من بر شما پيروى و فرمانبردارى است و اين كه از فرمان من سرپيچى نكنيد و در كارى كه صلاح بدانم كوتاهى ننماييد و در سختيهاى راه حق فرو رويد. پس اگر شما اينها را درباره من به جا نياوريد، كسى از كجرو شما نزد من خوارتر نيست . پس او را به كيفر بزرگ مى رسانم و نزد من ، رخصت و رهايى براى او نمى باشد و شما اين پيمان را از سران (زير دست ) خود بگيريد و از خود به ايشان ، چيزى را كه خداوند به آن ، كار شما را اصلاح مى فرمايد، ببخشيد. والسلام .(81)