اسامي استانداران و فرمانداران حضرت امير (ع )


ما سعى كرديم كه اسامى استانداران و فرمانداران حضرت امير (ع ) را به دست آورده ، شرح حال آنها را بنگاريم و پس از تلاش چند ساله ، اسامى زير را بدست آورديم :
1- محمد بن ابى حذيفه ، كارگزار مصر.
2- قيس بن سعد بن عباده ، كارگزار مصر و سپس كارگزار آذربايجان .
3- عبداللّه بن شبيل احمسى ، جانشين قيس در آذربايجان .(59)
4- محمد بن ابى بكر، كارگزار مصر.
5- مالك اشتر نخعى ، كارگزار نصيبين ، آمد و سنجار و بعدها كارگزار مصر.
6- شبيب بن عامر جد كرمانى ، جانشين مالك اشتر در سرزمين جزيره و نصيبين كه شرح حال او را ضمن شرح حال مالك اشتر و كميل بن زياد ذكر كرديم .
7- عثمان بن حنيف ، كارگزار بصره .
8- عبداللّه بن عبّاس ، كارگزار بصره بعد از جنگ جمل .
9- ابوقتاده انصارى ، كارگزار مكّه .
10- قثم بن عبّاس ، كارگزار مكّه بعد از ابوقتاده تا هنگام شهادت حضرت امير (ع ).
11- تميم بن عمرو، ابوحبيش ، كارگزار مدينه .
12- سهل بن حنيف ، كارگزار مدينه .
13- تمّام بن عبّاس ، كارگزار مدينه .
14- ابوايّوب انصارى ، كارگزار مدينه .
15- حارث بن ربيع ، كارگزار مدينه .
16- ابوموسى اشعرى ، والى كوفه از جانب عثمان كه بنابر پيشنهاد مالك اشتر، حضرت او را براى مدّتى ابقا كرد و بعدا بركنار نمود.
17- عمارة بن شهاب كه از نيمه راه كوفه بازگشت و بعد از مدّتى از دنيا رفت .(60)
18- قرظة بن كعب ، كارگزار كوفه بعد از بركنارى ابوموسى و در هنگام جنگ جمل .
19- عقبة بن عمرو، ابومسعود بدرى ، جانشين حضرت در كوفه ، هنگام جنگ صفّين .
20- هانى بن هوذه بن يغوث ، جانشين حضرت در كوفه ، به هنگام جنگ نهروان .
21- حبيب بن منتجب از فرماندارانى كه از جانب عثمان بر منطقه اى از يمن حكمرانى داشت و ظاهرا حضرت اميرالمؤ منين او را ابقا كرد.
22- عبداللّه بن عبّاس ، استاندار يمن كه بعد از حمله بسر بن ارطات به كوفه بازگشت .
23- سعيد بن نمران همدانى ناعطى ، كارگزار جند.
24- عبداللّه بن خبّاب الارت ، كارگزار نهروان .
25- عدى بن حارث ، كارگزار بهرسير.(61)
26- عبيده سلمانى ، فرماندار فرات .(62)
27- حلو بن عوف ازدى ، كارگزار عمّان .(63)
28- خريت بن راشد، كارگزار اهواز.
در تاريخ اعثم كوفى مى نويسد كه پيش از واقعه صفّين ، اميرالمؤ منين ، على (ع )، خريت بن راشد را بر امارات شهر اهواز مقرّر نموده بود كه بدانجا رفته ، آن را مضبوط دارد و به كارهاى مهمّ آن ولايت سر و سامان بدهد. در آن وقت كه حضرت از صفّين به كوفه بازگشت ، خريت بن راشد در اهواز، از حكم حكمين خبر يافت . او را موافق نيفتاده ، لشكرى جمع كرد و بر اميرالمؤ منين شوريد و مال ولايت اهواز را درهم آورد و به لشكر داد و خلاف و عصيان را آشكار گردانيد. حضرت اميرالمؤ منين نيز مردى را به نام معقل بن قيس به دنبال او فرستاد.(64)
در كتاب تاريخ اعثم كوفى كه قسمتى از آن در هند ترجمه شده است (چون اصل كتاب ابن اعثم ، الفتوح است .) به جاى خريت ، حريث بن راشد ذكر شده است و بايد توجّه داشت كه اگر خريت ، كارگزار اهواز بود، در جنگ صفّين شركت داشته است و قيام او بر ضدّ اميرالمؤ منين (ع ) از كوفه آغاز شده و به منطقه اهواز و عمّان منتهى گرديده است كه توضيح آن را در ضمن شرح حال مصقله ذكر نموده ايم .
29- حذيفة بن يمان ، كارگزار مدائن كه از سوى عثمان انتخاب شده بود و حضرت امير (ع ) او را ابقا كرد.
30- لام بن زياد، كارگزار مدائن .(65)
31- سعد بن مسعود ثقفى ، كارگزار مدائن كه تا دوران خلافت امام مجتبى (ع ) در اين سمت مشغول فعاليّت بود.
32- مالك بن كعب ، فرماندار عين التمر.
33- كميل بن زياد، فرماندار هيت .
34- سلمان بن صرد، كارگزار جبّل .
35- ابوحسان بن حسان بكرى ، كارگزار استان عالى كه مركز آن شهر انبار بود.
36- قدامة بن عجلان ، كارگزار كسكر.
37- قعقاع بن شور، كارگزار كسكر و ميسان كه به جانب معاويه گريخت .
38- عمر بن ابى سلمه ، فرماندار بحرين .
39- نعمان بن عجلان ، كارگزار بحرين بعد از عمر بن ابى سلمه كه به معاويه ملحق شد.
40- عمرو بن سلمه ارحبى ، كارگزار منطقه اى از فارس و ايران .
41- منذر بن جارود عبدى ، فرماندار اصطخر فارس كه از سوى حضرت به اتّهام اختلاس بركنار شد.
42- مصقلة بن هبيره شيبانى ، كارگزار اردشير خرّه كه به معاويه پيوست .
43- زياد بن ابيه ، كارگزار فارس .
44- مخنف بن سليم ، كارگزار اصفهان ، رى و همدان كه قبل از جنگ صفّين به كوفه بازگشت و حارث بن ربيع را جانشين خود در اصفهان و سعد بن وهب را جانشين خويش در همدان قرار داد.
45- يزيدبن قيس ارحبى ، استاندار اصفهان بعد از مخنف .
46- يزيدبن حجيه ، كارگزار رى كه به معاويه ملحق شد.
47- ربيع بن خثيم اسدى كوفى (خواجه ربيع )، كارگزار رى و قزوين .
48- جعدة بن هبيرة بن ابى وهب ، پسرخواهر حضرت امير (ع )، كارگزار خراسان .
49- خليدبن قره يربوعى ، استاندار خراسان .
50- حريث بن جابر، كارگزار حضرت در بلاد شرق .
شيخ مفيد روايت كرده است كه جناب اميرالمؤ منين (ع )، حريث بن جابر را والى يكى از بلاد مشرق نمود و او دو دختر يزدگرد را براى حضرت فرستاد. حضرت يكى را كه شاه زنان نام داشت ، به جناب امام حسين (ع ) داد و امام زين العابدين از او به هم رسيد و ديگرى را به محمّد بن ابى بكر داد و قاسم ، جدّ مادرى حضرت صادق (ع )، از او به هم رسيد. پس قاسم با امام زين العابدين خاله زاده بودند.(66)
51- اشعث بن قيس ، كارگزار آذربايجان از طرف عثمان و كارگزار حلوان از سوى على (ع ) بنابر نقل بلاذرى وى هنگام ترك آذربايجان شريح بن مكدّر را جانشين خود نمود.(67)
52- اسود بن قطبه ، كارگزار و فرمانده سپاه حلوان .
53- سعد بن حارث خزاعى ، كارگزار آذربايجان .
54- جرير بن عبداللّه ، كارگزار همدان از سوى عثمان كه بعد از جنگ جمل از طرف حضرت امير (ع ) بركنار شد.
55- عبداللّه بن اهتم ، فرماندار كرمان .(68)
56- عون بن جعده ، كارگزار سجستان .(69)
57- ربعى بن كاءس ، كارگزار سجستان بعد از عون .(70)
عون را در بين راه ، دزدى كشت . عقيل بن جعده طلب قصاص كرد و بعد از مدّتى كه قاتل زندانى بود، در مدينه قصاص شد.
از اين عدّه كه نامشان ذكر شد، چند نفر در ابتدا عنوان جانشينى داشتند، مانند: شبيب بن عامر و عبداللّه بن شبيل ، امّا مورد تاءييد حضرت بودند و از اين رو بركنار نشدند. البتّه تمام افراد موثّقى كه از طريق كارگزاران حضرت به عنوان جانشين تعيين مى شدند، حضرت با ديد كارگزار آن منطقه ، به آنها مى نگريست و اعمالشان را تحت كنترل داشت .
نام گروهى از اينها تنها به عنوان كارگزاران حضرت ، در بعضى از كتب تاريخ آمده است و ما شرح و توضيحى درباره زندگى آنها اكتفا كرديم ، مانند: لام بن زياد و عون بن جعده .
شرح حال عدّه ديگرى را كه مورد توجّه بيشتر بودند و ولايت آنها بر منطقه اى حتمى بود، مفصّل تر آورده ايم ؛ گرچه گروهى نيز شرح حال آنها، مجهول و نامعلوم است . واليان بصره و مصر را به جلد مستقلّى اختصاص داده و بقيّه را ابتدا از منطقه حجاز و عراق آغاز كرده ايم و سپس يمن و مناطقى را كه مربوط به ايران ذكر كرده ايم و بعد از آن ، شرح كوتاهى از زندگى معاويه ارائه داده ايم .
عدّه اندكى از اين افراد، جزو كارگزاران عثمان بودند كه حضرت اميرالمؤ منين (ع ) بعد از مدّتى آنها را عزل كرد، مانند: ابو موسى ، اشعث ، و جرير بن عبداللّه و تنها حبيب بن منتجب و حذيفه را در سمتهايشان ابقا كرد.
از ميان اين كارگزاران ، عدّه اى توسط دشمنان حضرت شهيد شدند، مانند: مالك اشتر، محمّد بن ابى حذيفه ، ابوحسان بن حسان بكرى و حلو بن عوف و گروهى نيز در زمان حضرت بر اثر كهولت سن از دنيا رفتند، مانند: سهل بن حنيف ، ابوقتاده و حذيفة بن يمان . عدّه اى تا آخر به آن حضرت وفادار ماندند، مانند: قيس بن سعد، عثمان بن حنيف ، قثم بن عباس ، كميل ، سعد بن مسعود و سليمان بن صرد و... از اين عدّه ، گروهى نيز در انجام وظيفه كوتاهى كردند، مانند: عبيداللّه بن عبّاس و سعيد بن نمران كه مورد ملامت قرار گرفتند و قدامة بن عجلان . عدّه اى را حضرت به خاطر خيانتشان ، بركنار و عزل نمود، مانند: عبداللّه بن عبّاس ، منذر بن جارود و عقبة بن عمرو. گروهى از افراد مزبور، پا را فراتر گذاشته ، علاوه بر خيانت ، به معاويه پيوستند، مانند: مصقلة ، نعمان بن عجلان ، قعقاع بن شور و يزيد بن حجيه تيمى . عمده ترين مساءله اى كه باعث فرار اينها و گروهى ديگر به جانب معاويه گرديد، مسائل مالى بود.