ترديد در اسلاميت نظام


يكى از شبهاتى كه از اوائل پيروزى انقلاب اسلامى مطرح بود و از طرف برخى از نيروهاى مذهبى نيز، عنوان مى گرديد و هنوز ممكن است براى عدّه اى مطرح باشد؛ اين بود كه ، چون ما توان پياده كردن دستورات اسلام را نداريم و نمى توانيم نظام و حكومتى صددرصد مطابق قوانين اسلام تاءسيس نمائيم ، تشكيل حكومتى با عنوان حكومت اسلامى ، در اين زمان غير ممكن و اشتباه است . و بدين گونه استدلال مى شد تشكيل حكومت اسلامى بدون اجراى تمام قوانين الهى ، اساس اسلام را در معرض خطر قرار مى دهد، در زمان طاغوت اگر كارهاى خلاف انجام مى شد به نام طاغوت و نظام فاسد طاغوتى تمام مى شد و اسلام به عنوان دينى مقدّس باقى مى ماند.
امّا در اين زمان بى توجهى به اسلام و قوانين آن و انجام كارهاى خلاف در اجتماع ، اصل اسلام را زير سؤ ال مى برد و باعث بى اعتمادى مردم به اين دين مى گردد. هدف اصلى از طرح اين قبيل اشكالات تخطئه انقلاب و بى اعتبار كردن نظام جمهورى اسلامى بود و تاءكيد بر اين موضوع كه نام و عنوانى در فرهنگ سياسى به نام حكومت اسلامى مطرح نشود و تشكيل حكومت اسلامى را مخصوص دوران ظهور امام زمان (ع ) مى دانستند.
مستند اين گروه در واقع دو مطلب بود.
1- اسلامى نبودن برخى از امور در نظام ؟!
آنان برخى از نابسامانيها و اشكالاتى را كه ناشى از مسائل غير اسلامى در عرصه ايران است و از بقاياى حكومتهاى فاسد سابق و فرهنگ گذشته بود، دليل موجهى براى تضعيف نظام دانسته و در حقانيّت نظام اسلامى ترديد مى كردند و بر اين شبيه خود اصرار مى ورزيدند.
حركت در مسير اسلام
در پاسخ به اين اشكال بايد گفت : ((حركت در مسير اسلام )) ملاك مشروعيّت نظام و بديهى است ، كه تحقيق تمام آرمانها و ارزشهاى اسلامى با توجّه به دشواريهائى كه وجود دارد به آسانى و در مدّتى كوتاه ممكن نمى باشد و در اين باره امام ، رضوان اللّه تعالى عليه ، مى فرمايد:
((اين جانب هيچگاه نگفته و نمى گويم كه امروز در اين جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى شود و اشخاص از روى جهات و عقده و بى انضباطى بر خلاف مقررات اسلام عمل نمى كنند. لكن عرض مى كنم كه قوه مقنّنه و قضائيّه و اجرائيه با زحمات جانفرسا، كوشش در اسلامى كردن اين كشور مى كنند...))
مسلم است كشورى كه تحت نفوذ حكومت شاهنشاهى بوده و افكار و عقايد غير اسلامى و فرهنگ غربى بر آن حكومت داشته ، به آسانى در مسير صحيح اسلامى قرار نگيرد و تمام افراد جامعه طاغوت زده آمادگى پذيرش اجراى قوانين اسلامى را نداشته باشند.
2- نارسائى ها و دشواريها
آنان كه مى خواهند نظام را جداى از اسلام معرفى كنند به پاره اى از نارسائى ها و ناتوانائى هاى نظام ، استناد كرده و نتيجه مى گيرند كه دولت مسير صحيح اسلامى را تعقيب نمى كند و كارگزاران و مسئولان آن بر خلاف اسلام عمل مى كنند و خيانت عدّه معدودى را دليل بر مدّعاى خود معرّفى مى نمايند.
بديهى است كه وجود نارسائى ها، ناتوانيها و بعضا سوء مديريتها و دخالتهاى افراد غير لايق در برخى موارد قابل انكار نيست . ولى بايد گفت : نتيجه اى كه از وجود اين نقائص گرفته مى شود نتيجه اى است عاميانه و دقيقا بر خلاف عقل و منطق ؛ چرا كه نارسائى و اشكال در نظامهاى مختلف ، هميشه وجود داشته است و وجود قوانين كيفرى در اسلام ، دليل بر آن است ، كه عدّه اى ممكن است در جامعه خيانت كنند، ظلم نمايند و حق ديگران را پايمال كنند. و اين به گونه اى ، لازمه طبيعى جامعه آزاد و انسان مختار است . منتهى بايد سعى و تلاش كارگزاران بر اين باشد كه اين قبيل اشكالات به حداقل خود رسيده و منتفى گردد.
سخنان امام خمينى (ره )
امام امّت (ره ) در موارد متعدد به اين شبهه پاسخ داده و اين اشكال را ناشى از غفلت افراد متديّن و انحراف دشمنان اسلام مى دانند:
((يك عدّه اى يا منحرف هستند يا جاهل در صدد اين هستند كه اين انقلاب را يك انقلاب فاسد معرفى كنند، حتى بعضى از اشخاص را، توقع نبود كه اين كلمه را بگويند. گفته اند: كه زمان شاه بهتر از حالا بود بعضى از اشخاص متدين ، لكن غافل از وقايع ، بى توجّهى به وقايعى كه واقع شده است و چيزهائى كه در رژيم سابق رايج بوده و همين كه چند نفر فاسد، رفته شكايت كرده پيش ، مثلا فلان آقا، كه به ما ظلم شده و به من چى شده است ؛ آن آقا فرموده است كه رژيم سابق بهتر از حالا بود.(1)))
از سخن امام به خوبى استفاده مى شود كه برخى نارسائيها در برخى موارد باعث شده ، عده اى كه ممكن است داراى موقعيت اجتماعى بوده ؛ نظام را زير سؤ ال برده و به برترى رژيم سابق بر نظام اسلامى تفوه نمايند. بدون اينكه از مسائل اجتماعى سابق و حال آگاهى داشته و آنها را با يكديگر مقايسه نمايند.
امام امّت اين طرز تفكّر را پايان يافته تلقى نكرده و در صدد اصلاح پيروان آن بوده است لذا در وصيّت نامه الهى ، سياسى خود آنان را به تفكّر و انديشه و انصاف دعوت مى نمايند.
در بند شانزدهم از وصيّت نامه خود كه در ارتباط با روحانيان مخالف نظام اسلامى است .
آنان را به دو دسته عمده تقسيم نموده و آنان را كه با انگيزه هاى مختلف در صدد براندازى و توطئه عليه نظام ، هستند به توبه دعوت مى كند و درباره آنان كه اشكالات را دليل بر عدم مشروعيت نظام اسلامى دانسته چنين مى نويسد:
((و امّا به آن دسته كه از روى بعضى اشتباهات يا بعضى خطاها چه عمدى و چه غير عمدى ، كه از اشخاص مختلف يا گروهها صادر شده و مخالف با احكام اسلام بوده است ، با اصل جمهورى اسلامى و حكومت آن مخالفت شديد مى كنند و براى خدا در براندازى آن فعّاليّت مى نمايند و با تصوّر خودشان اين جمهورى از رژيم سلطنتى بدتر يا مثل آن است ، با نيّت صادق ، در خلوات تفكّر كنند و از روى انصاف مقايسه نمايند با حكومت و رژيم سابق و باز توجّه نمايند، كه در انقلابهاى دنيا هرج و مرج ها و غلطروى ها و فرصت طلبيها غير قابل اجتناب است .))
امام امّت ، رضوان اللّه تعالى عليه ، در ادامه نصايح خود به مشكلاتى كه نظام با آن مواجه است مى پردازد و اين گروه را از تاءثيرپذيرى از شايعات و توطئه هاى دشمنان انقلاب و سرمايه دارانى كه با دادن مبلغى سهم (خمس )، خود را مسلمان خالص نشان مى دهند بر حذر داشته و هشدار مى دهد:
((كه اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن ، يك رژيم اسلامى دلخواه بقية اللّه ، روحى فداه يا مطيع امر شما آقايان (آنان ) تحقق پيدا نخواهد كرد. بلكه يك رژيم دلخواه يكى از دو قطب قدرت به حكومت مى رسد و محرومان جهان كه به اسلام و حكومت اسلامى روى آورده و دل باخته اند ماءيوس مى شوند و براى هميشه منزوى خواهد شد.))
و در ادامه توقع بى جاى آنان را - كه بايد همه امور در مدت كوتاهى اصلاح شود و مسائل بايد طبق قوانين اسلام باشد - اشتباه معرفى مى كند و مى نويسد:
((شما آقايان اگر توقع داريد كه در يك شب همه امور بر طبق اسلام و احكام خداوند متحول شود، يك اشتباه است و در تمام طول تاريخ بشر چنين معجزه اى روى نداده و نخواهد داد.(2)))
نزول تدريجى احكام اسلامى در طول بيست وسه سال براى اين بوده كه افراد جامعه آمادگى پذيرش آن احكام را پيدا كنند. در اين زمان كه دوران ارتباطات است ، زمينه فساد و فحشاء دزدى و تقلب ، جاسوسى و نوكرى در اجتماع زياد است ، تبليغات رسانه هاى ارتباط جمعى جهان و فعاليّتها و توطئه هاى دشمنان اسلام با گرايشهاى مختلف مانع رسيدن پيام نورانى اسلام به مردم و درك صحيح مسائل اسلام از طرف آنان است ، استكبار جهانى و مزدورانش نمى گذارند جامعه ما به آسانى در مسير اسلام قرار گرفته و تمام قوانين آن پياده شود.
وقتى كه ما در كشور بقية اللّه (ع ) با گروهها و افرادى مواجه هستيم كه قانون قصاص را بر خلاف اسلام دانسته و عليه آن توطئه مى نمايند و با تبليغات مختلف قوانين اسلام را بر خلاف ((حقوق بشر)) معرفى مى نمايند به عمق مشكلاتى كه نظام اسلامى در اجراى قوانين الهى در ايران و در سطح جهان با آن روبرو است بيشتر پى مى بريم و متوجه مى شويم كه نياز به زمان بيشتر و نيروى مؤ من و مردم معتقد به اصول اسلامى داريم تا بتوانيم به تمام اهداف اسلامى دست بيابيم .
عمل به قدر امكان
و به طور كلى در پاسخ به اين اشكالات بايد گفت : صحيح است كه ما نمى توانيم و نمى گذارند به آسانى حكومتى بدون اشكال و در سطح عالى تشكيل دهيم اما چه اشكال دارد كه به مقدار توان و امكاناتى كه وجود دارد، تلاش نموده و حكومتى كه نزديك به اسلام و اهداف الهى است و در مسير اسلامى نمودن جامعه گام برمى دارد پى ريزى نمائيم . اگر ما به صرف اين كه نمى توانيم حكومتى مانند حكومت پيامبر و امام زمان ، صلوات اللّه عليهما، تشكيل دهيم از فعّاليّت دست بكشيم مسلما دچار ياءس و نااميدى شده و توان دفاع از اسلام را نداشته و داعيه جهانى بودن آنرا نبايد مطرح كنيم . ما قاعده اى در فقه داريم به نام ((قاعده ميسور))، در عين اين كه يك قاعده عقلانى است مستند آن روايات است كه مى گويد چيزى كه تمامش قابل دستيابى نيست بطور كلّى از آن صرف نظر نمى شود بلكه به مقدار توان عمل مى گردد. (ما لايدرك كلّه لايترك كلّه ) و آنچه آسان است به خاطر آنچه سخت است ترك نمى گردد. (الميسور لايسقط بالمعسور).
علاوه همان گونه كه اشاره شد اشكال و نارسائى در تمام حكومتها بوده است . در زمان رسول خدا (ص ) متخلف از جهاد، منافق ، خاطى ، زناكار و خيانتكار وجود داشته و وجود اينها البتّه در سطح خيلى محدود دليل بر صالح نبودن حكومت آن حضرت نيست . در دوران حكومت اميرالمؤ منين (ع ) نيز مشكلات زيادى وجود داشته كه مانع اجراى قوانين الهى بوده است و انگيزه اصلى تاءليف بررسى اين موانع و مشكلات است . ولى قبل از اينكه به علت تاءليف و مشخصات اين كتاب بپردازم لازم است به دو نكته بطور خلاصه پرداخته شود.
نكته اوّل اينكه چرا على (ع ) حكومت را پذيرفت ؟ نكته دوم آيا حضرت توانست به تمام دستورات اسلام و سنّت پيامبر (ص ) كه قبلا متروك واقع شده بود جامه عمل بپوشاند؟ يا موانع و مشكلات مانع رسيدن به اين مقصود گرديد.