روش هاي برخوردي (( پس از جنگ ))



1 - اصول گرائى پس از جنگ
كشور گشايان جهان در هر جنگى كه پيروز مى شدند، همه را مى كشتند و همه چيز را بهآتش مى كشيدند و به همه زخمى هاى دشمن تير خلاص مى زدند.
امّا در جنگ هاى تدافعى ، امام على عليه السلاماصول انسانى و حقوق انسانى را حتّى نسبت به دشمنان مهاجم رعايت مى فرمود.
بر جنازه هاى كشتگان دشمن نماز ميّت مى گزارد.
و آنها را محترمانه دفن مى كرد.
فراريان را تعقيب نمى كرد و عفو عمومى مى داد.
اموال شكست خوردگان و منازل و نواميس شان را حفظ و محترم مى شمرد و نمى گذاشت كسىمتعرّض آنها شود، و با تبليغات حساب شده اى در هدايتشان مى كوشيد.
زخمى هاى مانده در معركه جنگ را دستور مى داد تا مداوا كنند و امكانات لازم را در اختيارشانقرار دهند. (183)
آيا چنين روش هاى برخوردى در دنيا مشاهده مى شود؟
2 - عفو و هشدار
پس از جنگ جمل ، حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام به مردم بصره عفو عمومى داد، وجان و مال و نواميس ‍ آنان راحفظ كرد، و زندگى عادى در شهر آغاز گرديد.
فراريان را تعقيب نكرد و اسيران را آزاد كرد، گرچه لازم بود به دشمن شكست خوردههشدار هم داده شود، تا دوباره به فكر شورش و تجاوز نيفتد، براى همين جهت ، به مردمبصره نوشت :
وَقَد كَانَ مِنِ انتِشَارِ حَبلِكُم وَشِقَاقِكُم مَا لَم تَغبَوا عَنهُ، فَعَفَوتُ عَن مُجرِمِكُم ، وَرَفَعتُالسَّيفَ عَن مُدبِرِكُم ، وَقَبِلتُ مِن مُق بِلِكُم .
فَإِن خَطَت بِكُمُ الاُْمُورُ الْمُرْدِيَةُ، وَسَفَهُ الاَّْرَاءِ الْجَائِرَةِ، إِلَى مُنَابَذَتِى وَخِلافِى ، فَها اءَنَذَاقَدْ قَرَّبْتُ جِيَادِى ، وَرَحَلْتُ رِكَابِى ،
وَلَئِن اءَلجَاءتُمُونِى إِلَى المَسِيرِ إِلَيكُم لاَُوقِعَنَّ بِكُم وَقعَةً لاَ يَكُونُ يَومُ الجَمَلِ إِلَيهَا إِلاكَلَعقَةِ لاَ عِقٍ؛
مَعَ اءَنِّى عَارِفٌ لِذِى الطَّاعَةِ مِنكُم فَضلَهُ، وَلِذِى النَّصِيحَةِ حَقَّهُ، غَيرُ مُتَجَاوِزٍ مُتَّهَما إِلَىبَرِيٍّ، وَلاَ نَاكِثا إِلَى وَفِيٍّ.
* هشدار به مردم بصره
شما از پيمان شكستن ، و دشمنى آشكارا با من آگاهيد، با اين همه جرم شما را عفو كردم ، وشمشير از فراريان برداشتم ، و استقبال كنندگان را پذيرفتم ، و از گناه شما چشمپوشيدم ، اگر هم اكنون كارهاى ناروا، و انديشه هاى نابخردانه ، شما را به مخالفت ودشمنى با من بكشاند، سپاه من آماده ، و پا در ركابند
و اگر مرا به حركت دوباره مجبور كنيد، حمله اى بر شما روا دارم كه جنگجمل در برابر آن بسيار كوچك باشد، با اينكه به ارزشهاى فرمانبردارانتان آگاهم ، وحق نصيحت كنندگان شما را مى شناسم ، و هرگز براى شخص متّهمى ، به انساننيكوكارى تجاوز روا نمى دارم ، و هرگز پيمان وفاداران را نخواهم شكست .))(184)

3 - تشكّر از نيروهاى عمل كننده
مردم كوفه بيشترين ، نيروهاى رزمى امام على عليه السلام را در جنگجمل تشكيل مى دادند، و تاءثير بسزائى در فتح بصره داشتند،
پس از جنگ جَمَل حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام با نوشتن نامه اى از نيروهاى رزمىكوفه كه در جنگ دخالت داشتند، تشكّر و قدردانى كرد و فرمود:
وَجَزَاكُمُ اللّهُ مِن اءَهلِ مِصرٍ عَن اءَهلِ بَيتِ نَبِيِّكُم اءَحسَنَ مَا يَجزِى العَامِلِينَ بِطَاعَتِهِ،وَالشَّاكِرِينَ لِنِعمَتِهِ، فَقَد سَمِعتُم وَاءَطَع تُم ، وَدُعِيتُم فَاءَجَبتُم .
(خداوند شما مردم كوفه را از سوى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله پاداش نيكو دهد،بهترين پاداشى كه به بندگان فرمانبردار، و سپاسگذاران نعمتش عطا مى فرمايد،زيرا شما دعوت ما را شنيديد و اطاعت كرديد، به جنگ فرا خوانده شديد و بسيجگرديديد.)(185)

4 - روش برخورد با فراريان جنگى
يكى از مشكلات فرماندهان نظامى در جنگ ها، سُستى و فرار بعضى از نيروهاىعمل كننده است كه :
هم ، سنگر را به دشمن مى سپارند،
كه در تضعيف روحيّه سربازان خودى نقش زيادى دارند،
و هم دشمن را اميدوار مى كنند تا پيشروى بيشترى داشته باشد.
از اين رو امام على عليه السلام در موارد گوناگونى در
سخنرانى ها ((خطبه هاى نهج البلاغه )) پديده فرار را برّرسى و تنفّر خود را اعلام مىفرمود، و فراريان را پناه نمى داد.
و كسانى كه در حال فرار كشته مى شدند، آنان را شهيد جهاد اسلامى به حساب نمىآورد.
و خود بر پيكرشان نماز نمى خواند؛
زيرا از جهاد در راه خدا، يعنى يك واجب مهمّ الهى دست كشيده و فرار كرد،
در جنگ جمل و صفّين و نهروان ، به هنگام جمع آورى جنازه هاى شهيدان ، جنازه هاى فراريانرا كه كشته شده بودند، بازرسى مى كردند.
اگر همه زخم هاى آنان از پُشتِ بدن بود، بر آنها نماز ميّت نمى خواند، و آنان را شهيدبه حساب نمى آورد.
(قَضى اميرالمؤ منين عليه السلام فى قتلى ((صفّين والجمل ، وَ النّهروان )) من اصحابه ، ان ينظر فى جراحاتهم ، فمن كان جراحته من خَلفهلم يُصَلِّ عليه ، و قال فهو الفارّ من الزحف ، و من كان جراحته من قُدّامه صلّى عليه ودفنه )(186)