بيعت و كرسي امامت


خـليـفـه سـوم بـر اثـر سـوار كـردن گـروهـى از افـراد ناشايست اموى بر گرده مردم و تـعـطـيـل حـدود الهـى و ايذاء و ضرب گروهى از اصحاب پيامبر و تبعيد برخى ديگر از آنـان و تـقـسـيـم بـيـت المـال در ميان بنى اميه باعث خشم عده زيادى از مسلمين شد و كار به جـائى رسـيـد كـه نقشه كاملا محرمانه قتل او از ناحيه معاويه با اين هدف كه پس از كشته شـدن او بـه خـونخواهيش برخيزد و از اين طريق با ايجاد جو عمومى عليه امام على جريان خلافت را ـ كه به واسطه سوء عملكرد بنى اميه از دستشان خارج شده بود - دوباره به بنى اميه باز گرداند ريخته و اجراشد.
بـديـنـسـان مـردم بـه خـانـه عـلى هـجـوم آورده و خـواسـتـار قبول خلافت از ناحيه مولى شدند
حضرت ابتداء امتناع نمودند اما وقتى پافشارى و اصرار مردم را مشاهده كردند حجت را بر خـويـش تـمـام شده يافتند و براى اينكه بيعت با او پنهانى و ناگهانى نباشد به مسجد رفتند و كليه مسلمانانى كه از مصر و عراق آمده بودند و مهاجرين و انصار مگر عده انگشت شمارى ، همگى با طوع و رغبت با او بيعت نمودند و مولى از همان آغاز اعلام كرد كه حقوق غـصب شده را باز مى گرداند. بيت المال را بطور مساوى در بين مسلمانان تقسيم مى كند و فرمانروايان ناصالح را عزل مى نمايد.