علي عليه السلام و پايداري در كشاكش دوران خلافت


با آغاز خلافت ابو بكر، مولى از يك طرف شاهد به تاراج رفتن حق مسلم خويش بودند و از طـرفـى نـگـران وحـدت جـامعه نوپاى اسلامى كه بر اثر كوششهاى خستگى ناپذير پيامبر تا بدان پايه رسيده بود و كوچكترين اختلاف و جنگ داخلى مى توانست چنان آتشى بر افروزد كه نهال جوان اسلام را تا ريشه بسوزاند چون از يك طرف روم و ايران و از يك سو قبايل پراكنده عرب كه ضرب شصت پيامبر آنان را رام كرده بود و از جانب ديگر مـنـافقان داخلى همگى در پى بهانه اى براى نابود كردن اسلام بودند و مسلم جنگ داخلى مى توانست همه آنان را به آرزوى ديرينه خود برساند به همين خاطر مولى عليه السّلام شمشير را در غلاف نمود و از حق مسلم خويش گذشت . تنها براى اينكه حجت بر همگان تمام بـاشـد ابتداء از طريق سخنرانى و احتجاج فضايل و برجستگى ها و فداكارى هاى خويش در راه اسـلام و سـفـارشـات پـيـامـبر درباره لياقت او براى خلافت را به ياد مردم آورد و آنـگـاه بـراى ايـنـكه فرصت به دست دشمنان نيفتد سكوت طولانى و جانفرساى خويش را آغاز كرد سكوتى كه خود مولى مى فرمايد همچون خار در چشم و استخوان در گلو بود.
در خـلال سـالهاى سخت سكوت ، على عليه السّلام به جمع آورى و تفسير قرآن و تربيت شـاگـردانـى شـايـسـتـه و پـاسـخ بـه پـرسـشـهـاى دانـشـمـنـدان مـلل و نـحـل ديـگـر و بيان حكم بسيارى از رويدادهاى نوظهور و كار و كوشش براى تامين زندگى بسيارى از بينوايان و درماندگان پرداخت و براى جلوگيرى از فرو ريختن مجد و عـظـمـت اسـلام بـه مـشـورت خـلفـاء مـى نـشـسـت و حـتـى در گـرهـهـاى كـور مـسـائل سـيـاسـى و اجـتـمـاعـى جـامـعـه اسـلامـى يـگـانـه مشكل گشاى آنان شد.