ليلة المبيت


ديـگـر از افتخارات حضرت امير عليه السّلام ماجراى ليله المبيت است . ليله المبيت گرچه شـب بـود و تـاريـك امـا در تـاريـخ پرافتخار زندگى على عليه السّلام از روشنترين و درخـشـانترين لحظات است و در كتاب گرانقدر عمر او مستندترين فصلى است كه حاكى از عـشـق بـى شائبه وى به محمد صلّى الله عليه و آله مى باشد و از آنجائى آغاز مى شود كـه بدنبال رحلت بزرگترين پشتيبان پيامبر، ابوطالب ، و مهربانترين انيس او خديجه در سـال دهـم بـعـثت ، مشركين فشار و شكنجه را بر پيامبر و يارانش افزونتر مى كنند تا جائى كه در سال سيزدهم بعثت سران قريش در يك شوراى عمومى و سرّى عزم خود را بر قتل پيامبر جزم مى نمايند و از هر قبيله يك نفر انتخاب مى شود تا همگى در شبى مقرر به خانه او هجوم برده و وى را در بستر خواب قطعه قطعه نمايند تا هم خيالشان از بابت او راحـت شـود و هـم خـون وى در بـيـن قـبـائل پخش گردد و بنى هاشم قادر به خونخواهى او نباشند.
فـرشته وحى پيامبر را از توطئه با خبر مى كند و او تصميم به هجرت از مركز توطئه مـى گـيـرد امـا لازم بـود كـسـى در آن شـب در بـسـتـر پيامبر بجاى او بخوابد تا مشركين سـرگـرم شده و پيامبر از فرصت استفاده كرده هر چه بيشتر خود را از مكه دور كند. تنها كـسـى كـه ايـن افـتـخـار بـزرگ نـصـيـبـش شـد و بـى هـيـچ تـعـلل بار سنگين اين مسئوليت بزرگ را بر دوش خود كشيد على عليه السّلام بود و اين فـداكـارى بـى نـظـيـر چـنـان مـقـبـول آفـريدگار جهان واقع مى شود كه با زيباترين و رسـاتـريـن عـبـارت آنـرا در كـتاب جاودانش ثبت مى نمايد كه تا جهان باقى است جهانيان بخوانند و در بيابان ضلالت حيران نمانند.
(( در مـيـان مـردم كـسـانـى هستند كه متاع جان را به نقد خشنودى جانان مى فروشند و جان آفرين را بر بندگان بسى مهربانى است ))