افتخار پرچم داري











افتخار پرچم داري



حديث الراية: در يکي از روزهاي جنگ خيبر فرماندهي عمليّات با خليفه اوّل بود که متأسّفانه فرار کرد و به وقت برگشتن، او نفرات خود را متّهم به ترس و فرار مي کرد، و نفراتش او را.

روز دوّم، فرماندهي با خليفه دوّم بود، او نيز مانند خليفه اوّل فرار کرد[1] .

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم که از اين پيشامد بسيار ناراحت شده بود، فرمود:

قالَ: لَاءُعطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ کَرّارٌ غَيْْرُ فَرّارٍ، لا يَرْجِعُ حَتّي يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَي يَدَيْهِ

«فردا پرچم را به دست مردي خواهم داد که خدا و رسولش او رادوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد، هجوم کننده است، فرار کننده نيست از حمله بر نمي گردد تا خدا به دست او قلعه را فتح کند.»[2] .

فرداي آن روز که همه انتظار به دست آوردن اين مقام را داشتند، آن حضرت، علي بن ابيطالب عليه السلام را خواست و پرچم را به او داد و خداي بزرگ با دست او پيروزي را به مسلمانان عطا فرمود.









  1. جريان فرار خليفه اوّل و خليفه دوّم بسيار مشهور است که ابن ابي الحديد آنرا به شعر درآورده است.در گذشته ذکر شد).
  2. ارشاد مفيد ص 57، و اعلام الوري ص 62 و 63 به نقل بحار ج 21 ص 21،. صحيح بخاري ج 5 ص 171 (باب غزوة خيبر)، و صحيح مسلم ج 2 ص 360 (بابٌ من فضائل علي بن ابيطالب عليه السلام.