تفسير صحيح قضا و قَدَر و نفي جبر گرايي
اگر بگويند: هر واقعه اي به قضاي الهي است، يعني به حُکم خدا واقع شده، و اگر بگويند: به قَدَر الهي است، يعني باندازه اي مشخّص است. مثلاً در چه زمان و مکان باشد، و کوچکي و بزرگي جثّه و اعضاء و جوارح هر يک داراي اندازه اي است، که خدا معيّن فرموده است، و اينکه برخي شُبهه مي کنند که همه چيز مطابق سرنوشت، و دستوري است که خداي تعالي از پيش، معيّن فرمود و بايد همان واقع شود و نتيجه مي گيرند که: بنابر اين مردم مجبورند، حرف درستي نيست. قضا و قَدَر، عامل مجبور شدن ما نيست، زيرا خداوند مختار بودن ما را هم مقدّر فرموده است. از اصبغ بن نباته روايت شد که گفت: اميرالمؤمنين عليه السلام از نزد ديواري که کج شده و در حال سقوط بود به سوي ديواري ديگر رفت. شخصي به امام علي عليه السلام گفت: يا اميرالمؤمنين عليه السلام از قضاي خدا مي گريزي؟ حضرت فرمود: از «قضاي» خدا به سوي «قَدَر» خداي عَزَّوَجلَّ مي گريزم. يعني از قضائي به قضاء ديگر، و از سرنوشتي به سرنوشت ديگر، فرار مي کنم که هر دو، تقدير خداوند است و من در انتخاب هر دو آزاد و مختار هستم.[1] .
قضا و قَدَر حق است، معني لغوي قضا «حُکم» و «قَدَر» به معني «اندازه» است.