پاسخ به سئوال عقيدتي در ميدان جنگ











پاسخ به سئوال عقيدتي در ميدان جنگ



فرماندهان نظامي يا فرماندهان کل، در طول جنگ هاي گذشته، در ميدان جنگ و در آستانه نبرد، حال و هواي نظامي داشته و به حمله و گريز و نبرد و پيروزي فکر مي کردند،

و نمي توانستند جلسات عقيدتي و علمي در ميدان جنگ داشته باشند و به اينگونه از مسائل مسائل فرهنگي در آن لحظات حسّاس مرگ و زندگي نمي پرداختند.

در صورتي که حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در صلح و جنگ،

در ميدان نبرد يا مسجد کوفه،

همه جا به سئوالات عقيدتي مردم و سربازان جواب مي داد،

در ميدان جنگ چونان استاد فارغ البالِ سَرِ کلاس که به سئوالات علمي شاگردان جواب مي گويد، برخورد مي کرد.

سربازي در ميدان جنگ از طرفداري حقّ پرسيد!

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام با تواضع و فروتني جواب داد،

ديگري از نماز پرسيد.

و پاسخ شنيد.

در جنگ جَمَل سربازي به امام علي عليه السلام نزديک شد و گفت:

آيا شما مي گوئيد خدا يکي است؟

فرماندهان امام رو به سربازان کردند، و گفتند:

مگر نمي بيني که در ميدان جنگ قرار داريم؟

اين چه حرفي است که مي زني؟

امّا حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

او را به حال خود بگذاريد.

دَعَوْهُ فَاِنَّ الَّذي يُريدُهُ الْاَعْرابي هُوَ الَّذي نُريدُهُ مِنَ الْقَوْمِ

«او را رها کنيد، آنچه را او مي پرسد همان چيزي است که ما از مردم مي خواهيم.»

يعني بايد توحيد الهي مورد بحث قرار گيرد و مردم موحّد باشند تا فتنه انگيزي نکنند.

آنگاه سرباز را طلبيد و فرمود:

سئوال خو را تکرار کن.

و پاسخ هاي دقيق عقيدتي را مطرح و سرباز را قانع کرد.[1] .

چون امام علي عليه السلام در راه خدا و اعتلاي کلمه توحيد مي جنگد، اگر سربازي نسبت به خدا دچار اوهام باشد، جنگ او، جهاد در راه خدا نيست.









  1. ترجمه خصال شيخ صدوق ج1 ص62.